صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ح" - لغت نامه دهخدا
حرف مجهور
حرف مد
حرف مزید
حرف مستعلی
حرف مستعلی مطب
حرف مستعلی مطبق
حرف مسروری
حرف مشابهت
حرف مشرقی
حرف مصدر
حرف مصمت
حرف مصوت
حرف مضارع
حرف مضارعه
حرف مطبق
حرف معجم
حرف مغرس
حرف مغزدار
حرف مفت
حرف مفت زدن
حرف مفت زن
حرف مفت زنی
حرف مفرد
حرف مقرمط
حرف ملبوبی
حرف ملفوظی
حرف منبت
حرف منخفض
حرف منفتح
حرف منفصل
حرف منقوط
حرف مهمل
حرف مهموس
حرف موضع
حرف مکتوبی
حرف میل
حرف ناحق
حرف نایر
حرف ندا
حرف نسبت
حرف نصب
حرف نعت
حرف نفی
حرف نورانی
حرف نوش
حرف نکره
حرف واهی
حرف وصل
بیشتر