صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "س" - لغت نامه دهخدا
سقار
سقاط
سقاع
سقاقلوس
سقال
سقالبه
سقاله
سقام
سقانلیق
سقاه
سقاواز
سقاپائین
سقای
سقای مرغان
سقایت
سقایت کردن
سقایه
سقایی
سقایی کردن
سقب
سقبنجه
سقبه
سقبوشه
سقت
سقح
سقحه
سقد
سقدد
سقدل
سقده
سقر
سقر ذیون
سقرات
سقراط
سقراطیون
سقراغانیون
سقراق
سقرذیون
سقرفاج
سقرقع
سقرلات
سقرلاط
سقرلوی چای
سقرچشمه
سقرچین
سقرینوس
سقز
سقزلو
بیشتر