صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ژ" - لغت نامه دهخدا
ژغاره
ژغاله
ژغاو
ژغند
ژغنگ
ژغژغ
ژف
ژفت
ژفته
ژفر
ژفرسن
ژفرسن باراک
ژفرسن سیتی
ژفرسن ویل
ژفرن
ژفره
ژفروای اول
ژفروای دوم
ژفروای سوم
ژفروای چهارم
ژفری
ژفری دلانگلی
ژفری سن هیلر
ژفک
ژفکاب
ژفکر
ژفکناک
ژفکیدن
ژفکیده
ژفگاب
ژفگن
ژفگین
ژفیدن
ژفیده
ژلا
ژلاتین
ژلاتینی شکل
ژلاز اول
ژلاز دوم
ژلاشیش دبوزیم
ژلاطین
ژلبوئه
ژلس
ژلن
ژله
ژلگاوا
ژلیمر
ژلیه
بیشتر