دانشنامه آزاد فارسی

تذکره عبدی

تذکره قاری رحمت الله واضح

تذکره لطیفی

تذکره مقیم خانی

تذکره منظومه

تذکره نصرابادی

تذکره نواب

<hr> مترادف تذکیه : ذبح، بسمل کردن، ذبح کردن، کشتن

مترادف تذکیه : ذبح، بسمل کردن، ذبح کردن، کشتن

تذکیه

تر یا خشک

ترا جزیره

ترابایت

ترابط

ترابی بلخی

ترابی حسن

ترابی حسین

ترابی سفیدابی ولی الله

تراتوم

تراتوژن

تراث

<hr> مترادف تراخم : چشم درد، تورم پرده چشم

مترادف تراخم : چشم درد، تورم پرده چشم

تراخم

تراخی و فور

ترادسکانتیا

<hr> مترادف تراز : هم سطح، هموار، آلت سنجش همواری سطح، سطح نما، آرایش، زینت، زردوزی، نقش ونگار، بالانس، تساوی، تعادل، مفاصاحساب، میزان، موازنه، صنوبر <hr> متضاد تراز : ناهموار

مترادف تراز : هم سطح، هموار، آلت سنجش همواری سطح، سطح نما، آرایش، زینت، زردوزی، نقش ونگار، بالانس، تساوی، تعادل، مفاصاحساب، میزان، موازنه، صنوبر متضاد تراز : ناهموار

تراز

تراز انرژی

تراز بازرگانی

تراز شهر

تراز پایه

تراز پرداخت ها

<hr> مترادف ترازنامه : بیلان، عملکرد

مترادف ترازنامه : بیلان، عملکرد

ترازنامه

<hr> مترادف ترازو : قپان، قسطاس، میزان، معیار، عدالت، عدل

مترادف ترازو : قپان، قسطاس، میزان، معیار، عدالت، عدل

ترازو

ترازوی شاهینی

ترازوی غلط

ترازوی فنری

ترازیمنه دریاچه

تراس سرزمین های

تراست

تراست 2

تراسوبولوس

تراش فرهاد

<hr> مترادف تراشه : قاچ، قاش، تراش

مترادف تراشه : قاچ، قاش، تراش

تراشه

تراشه سیلیکون

ترافلاپس

ترالپ انتونی

ترالپ جوانا

ترالیس

ترامبل جان

ترامو

تراموا

واژه های حرف "ت" - دانشنامه آزاد فارسی