دانشنامه آزاد فارسی

تسیتورا

تسیجر ویلفرد پاتریک

تسیران فرانسوا فلیکس

تسیمرمان ارتور

تسیمرمان تلگرام

تسیمرمان دومینیکوس

تسیمرمان یوهان گیورگ فون

تسیمشیان

تسین سلسله

تسینان

تسینتسندورف نیکلاوس

تسینگ تائو

تسینگ های

تسیکلون ـ بی

تسیگلر کارل

<hr> مترادف تشبیه : شبیه سازی، قیاس، مقایسه، شبیه کردن <hr> برابر پارسی : مانند کردن، مانندسازی، همانگری

مترادف تشبیه : شبیه سازی، قیاس، مقایسه، شبیه کردن برابر پارسی : مانند کردن، مانندسازی، همانگری

تشبیه

تشبیه تسویه

تشبیه تفضیل

تشبیه تمثیل

تشبیه جمع

تشبیه مجمل

تشبیه مرسل

تشبیه مضمر

تشبیه مطلق

تشبیه معکوس

تشبیه مغالطه

تشبیه مفروق

تشبیه مفصل

تشبیه مقید

تشبیه ملفوف

تشبیه و تنزیه

تشتر

تشتر یشت

تشتک موج

<hr> مترادف تشخص : امتیاز، اعتبار، بزرگ منشی، تعین، جاه وجلال، شخصیت، شوکت، شخصیت بخشی، شخص انکاری <hr> برابر پارسی : ( تشخّص ) بزرگ منشی، والایی | بزرگ منشی

مترادف تشخص : امتیاز، اعتبار، بزرگ منشی، تعین، جاه وجلال، شخصیت، شوکت، شخصیت بخشی، شخص انکاری برابر پارسی : ( تشخّص ) بزرگ منشی، والایی | بزرگ منشی

تشخص

<hr> مترادف تشخیص : امتیاز، بازشناخت، بازشناسی، تعیین، تفکیک، تمییز، درک، فهم، بازشناختن، تمیز دادن <hr> برابر پارسی : باز شناختن، بازشناخت، بازشناسی، پی بردن، شناسایی

مترادف تشخیص : امتیاز، بازشناخت، بازشناسی، تعیین، تفکیک، تمییز، درک، فهم، بازشناختن، تمیز دادن برابر پارسی : باز شناختن، بازشناخت، بازشناسی، پی بردن، شناسایی

تشخیص

تشخیص الکتروکریستال

تشخیص دست خط

تشخیص صدا

تشخیص نوری علایم

تشخیص نوری کاراکتر

تشخیص هاله

تشخیص پیش از لانه گزینی

تشخیص کاراکترهای نوشته شده باجوهرمغناطیسی

<hr> مترادف تشدید : تشیید، تقویت، سخت گیری ، رزنانس، مشددسازی <hr> متضاد تشدید : تسهیل، تخفیف <hr> برابر پارسی : سخت کردن، استوار کردن

مترادف تشدید : تشیید، تقویت، سخت گیری ، رزنانس، مشددسازی متضاد تشدید : تسهیل، تخفیف برابر پارسی : سخت کردن، استوار کردن

تشدید

تشدید مغناطیسی الکترون

تشدید مغناطیسی هسته ای

تشری

واژه های حرف "ت" - دانشنامه آزاد فارسی