دانشنامه آزاد فارسی

جمیله سلمیه

جمینیانی فرانچسکو

<hr> مترادف جن : آل، اجنه، پری <hr> متضاد جن : انس، پری <hr> برابر پارسی : دب، پتیان، پری، دیو | ( جنّ ) آتشپیکر

مترادف جن : آل، اجنه، پری متضاد جن : انس، پری برابر پارسی : دب، پتیان، پری، دیو | ( جنّ ) آتشپیکر

جن

جن جیانگ

جن زدگان

جن سوره

جن قهوه ای

جن مزاحم

جن و پری داستان

جن گیری

جناب دماوندی

جناب زاده محمد

جناب فریدون

جناب کمال الدین

جنابد

جنابی مصطفی

جنات الخلود

جنات عدن

جناتی محمدابراهیم

جناح شهر

جناح محمدعلی

جناحیه

<hr> مترادف جناس : تجنیس، هم جنسی

مترادف جناس : تجنیس، هم جنسی

جناس

جناس اوایی

جناس تام

جناس خط

جناس زاید

جناس لاحق

جناس لفظ

جناس مرکب

جناس مزدوج

جناس مضارع

جناس مطرف

جناس ملفق

جناس ناقص

جناغ

جناغ بستن

جناغ شکستن

جناغی

جنایت به منزله یکی از هنرهای زیبا

جنایت جنگی

جنایت و مکافات

<hr> مترادف جنبش : اختلاج، اهتزاز، تکان، تلاطم، حرکت، لرز، لرزش، لرزه، لول، وول، بعث، تشنج، جوشش، رستاخیز، شورش، نهضت

مترادف جنبش : اختلاج، اهتزاز، تکان، تلاطم، حرکت، لرز، لرزش، لرزه، لول، وول، بعث، تشنج، جوشش، رستاخیز، شورش، نهضت

واژه های حرف "ج" - دانشنامه آزاد فارسی