دانشنامه آزاد فارسی

سبحانی توفیق

سبحانی جعفر

سبخت سوروس

سبر و تقسیم

سبز مرحله فرهنگی

سبز پاریس

سبزاباد عمارت

سبزعلی خان زند

سبزقبا

سبزه رویاندن

سبزه میدان

سبزوار شهر

سبزوار شهرستان

سبزوار مصلی

سبزواری

سبزواری حمید

سبزواری سید محمدباقر

سبزواری شیخ محمد

سبزواری محمدحسین

سبزواری هادی

سبزکوه

<hr> مترادف سبزیجات : انواع سبزی های خوردنی، تربچه، تره، گشنیز، جعفری، مرزه، شاهی، ریحان، نعناع، پیازچه، ترخون و <hr> برابر پارسی : سبزی ها

مترادف سبزیجات : انواع سبزی های خوردنی، تربچه، تره، گشنیز، جعفری، مرزه، شاهی، ریحان، نعناع، پیازچه، ترخون و برابر پارسی : سبزی ها

سبزیجات

سبط بن جوزی

سبطیه

<hr> مترادف سبع : جانور، دد، درنده، درنده خو، وحشی | هفت <hr> متضاد سبع : اهلی <hr> برابر پارسی : دد

مترادف سبع : جانور، دد، درنده، درنده خو، وحشی | هفت متضاد سبع : اهلی برابر پارسی : دد

سبع

سبع المثانی

سبعه جامی

سبعه فی القرایات

سبعینی ترجمه

سبعیه

سبلان بند

سبلان دریاچه

سبلان کوه

<hr> مترادف سبو : آبخوری، سفالینه، کوزه، کوزه بزرگ، جره

مترادف سبو : آبخوری، سفالینه، کوزه، کوزه بزرگ، جره

سبو

سبو جزیره

سبوم

<hr> مترادف سبک : استیل، اسلوب، راه، روال، روش، شیوه، طرز، طریق، طریقه، منوال | خفیف، کم وزن ، لطیف، بی وقار، بی وقر، جلف ، سبکبار، بی غم، راحت، شتابان، به سرعت، بلافاصله، فورتند، زود، سریع، نازک، رقیق، آبکی، تنک، آرام، آهسته، یواش <hr> متضاد سبک : ثقیل، سنگین، گران، وزین، موقر <hr> برابر پارسی : روش، روال، روند، شیوه، سایاگ، شیوِه

مترادف سبک : استیل، اسلوب، راه، روال، روش، شیوه، طرز، طریق، طریقه، منوال | خفیف، کم وزن ، لطیف، بی وقار، بی وقر، جلف ، سبکبار، بی غم، راحت، شتابان، به سرعت، بلافاصله، فورتند، زود، سریع، نازک، رقیق، آبکی، تنک، آرام، آهسته، یواش متضاد سبک : ثقیل، سنگین، گران، وزین، موقر برابر پارسی : روش، روال، روند، 

واژه های حرف "س" - دانشنامه آزاد فارسی