دانشنامه آزاد فارسی

سفر از پاریس به اصفهان

<hr> مترادف سفرنامه : سیاحت نامه، گزارش سفر

مترادف سفرنامه : سیاحت نامه، گزارش سفر

<hr> مترادف سفره انداختن : سفره چیدن، سفره پهن کردن، سفره گستردن، چیدن غذا درسفره، مراسم نذر و نیاز برپا کردن، سفره نذری انداختن

مترادف سفره انداختن : سفره چیدن، سفره پهن کردن، سفره گستردن، چیدن غذا درسفره، مراسم نذر و نیاز برپا کردن، سفره نذری انداختن

<hr> مترادف سفره خانه : اطاق غذاخوری، ناهارخوری

مترادف سفره خانه : اطاق غذاخوری، ناهارخوری

<hr> مترادف سفسطه : مغالطه، مغلطه، گفتار غیرمنطقی، لفاظی، لفظپردازی <hr> برابر پارسی : سخن گردانی، نارواپردازی

مترادف سفسطه : مغالطه، مغلطه، گفتار غیرمنطقی، لفاظی، لفظپردازی برابر پارسی : سخن گردانی، نارواپردازی

<hr> مترادف سفید : آق، بیاض، سپید، سیمگون، شیری رنگ، نقره فام، نقره گون ، سفیدپوست <hr> متضاد سفید : اسود، سیاه، رنگین پوست <hr> برابر پارسی : سپید

مترادف سفید : آق، بیاض، سپید، سیمگون، شیری رنگ، نقره فام، نقره گون ، سفیدپوست متضاد سفید : اسود، سیاه، رنگین پوست برابر پارسی : سپید