دانشنامه آزاد فارسی

سیادتی سید احمد

سیادهن

سیار پرویز

سیار پیروز

سیارا

<hr> برابر پارسی : هفتان

سیارات سبعه

سیارات سفلی

سیارات علوی

<hr> مترادف سیاره : ستاره، کوکب، کاروان، قافله <hr> برابر پارسی : اباختر، جنبنده، گویال، هَرباسپ، ستاره ی گردان

مترادف سیاره : ستاره، کوکب، کاروان، قافله برابر پارسی : اباختر، جنبنده، گویال، هَرباسپ، ستاره ی گردان

سیاره

سیاره رویان

سیاره زمین مانند

سیاره های هفت گانه

سیارک

سیارک اپولویی

سیاریر سوتار

<hr> مترادف سیاست : تدبیر، خطمشی، دیپلماسی، تنبیه، جزا، سزا، شکنجه، عقوبت، مجازات، حقه بازی، دوزوکلک، حکومت، حکم، ریاست، حکومت کردن، حکم راندن، ریاست کردن <hr> برابر پارسی : کشورداری، جهان آرایی، جهان داری، روش

مترادف سیاست : تدبیر، خطمشی، دیپلماسی، تنبیه، جزا، سزا، شکنجه، عقوبت، مجازات، حقه بازی، دوزوکلک، حکومت، حکم، ریاست، حکومت کردن، حکم راندن، ریاست کردن برابر پارسی : کشورداری، جهان آرایی، جهان داری، روش

سیاست

سیاست اصالت پول

سیاست اقتصادی نوین

سیاست حسن همجواری

سیاست خارجی

سیاست خودکفایی

سیاست درهای باز

سیاست مالی

سیاست مشترک کشاورزی

سیاست نامه

سیاست نرخ ارز

سیاست نگاه به شرق

سیاست پولی

سیاسه المدنیه

سیاسی حسین

سیاسی علی اکبر

سیاف عبدالرسول

<hr> مترادف سیاق : اسلوب، روال، روش، شیوه، طریقه، منوال، نحو، نمط، نوع، هنجار، بافت، قرینه، تلو، حساب نویسی، علم حساب <hr> برابر پارسی : روش، روند، سایاگ، شیوه

مترادف سیاق : اسلوب، روال، روش، شیوه، طریقه، منوال، نحو، نمط، نوع، هنجار، بافت، قرینه، تلو، حساب نویسی، علم حساب برابر پارسی : روش، روند، سایاگ، شیوه

سیاق

سیاقه الاعداد

<hr> مترادف سیال : جاری، روان ، آبکی، رقیق، رو، مایع <hr> متضاد سیال : راکد، غلیظ <hr> برابر پارسی : آبگون

مترادف سیال : جاری، روان ، آبکی، رقیق، رو، مایع متضاد سیال : راکد، غلیظ برابر پارسی : آبگون

واژه های حرف "س" - دانشنامه آزاد فارسی