دانشنامه آزاد فارسی

فرشه موریس رنه

فرشچیان محمود

فرشیدورد

فرشیدورد خسرو

فرصت شیرازی

فرصت یکسان

<hr> مترادف فرض : ضروری، لازم، مهم، انگاره، انگار، پنداشت، پندار، تصور، خیال، فکر، گمان، وهم، تخمین، حدس، سنت، واجب <hr> برابر پارسی : انگاشت، انگار، گمان، پنداشت، انگاره

مترادف فرض : ضروری، لازم، مهم، انگاره، انگار، پنداشت، پندار، تصور، خیال، فکر، گمان، وهم، تخمین، حدس، سنت، واجب برابر پارسی : انگاشت، انگار، گمان، پنداشت، انگاره

فرض

<hr> مترادف فرضیه : تئوری، نظریه، انگاره، حدس <hr> برابر پارسی : ( فرضیة ) انگاره | انگاره، پنداره، گمانه

مترادف فرضیه : تئوری، نظریه، انگاره، حدس برابر پارسی : ( فرضیة ) انگاره | انگاره، پنداره، گمانه

فرضیه

فرضیه اووگادرو

فرضیه کشندی

فرطوس

فرعون

فرعون در قران

فرغ ثانی

فرغار

فرغانه استان

فرغانه دره

فرغانه شهر

فرغانی ابوالعباس احمد بن محمد

فرفوریوس

فرفکس تامس

فرفیون

فرق الشیعه

فرقان

فرقان سوره

فرقان فی تفسیر القران

فرقان گروه

فرقتی جوشقانی میرزا ابوتراب بیگ

فرقتی کاشانی

فرقدان

فرقدی محمد بن عمر

<hr> مترادف فرقه : جماعت، جمع، جمعیت، حزب، دسته، صنف، طایفه، طبقه، فریق، گروه <hr> برابر پارسی : گروه، دسته، تیره، رسته

مترادف فرقه : جماعت، جمع، جمعیت، حزب، دسته، صنف، طایفه، طبقه، فریق، گروه برابر پارسی : گروه، دسته، تیره، رسته

فرقه

فرقه دموکرات اذربایجان

فرقه دموکرات کردستان

فرقه مریت

فرلیمو

<hr> مترادف فرم : شکل، صورت، قالب <hr> متضاد فرم : محتوا <hr> برابر پارسی : پیکر گونه، گونه

مترادف فرم : شکل، صورت، قالب متضاد فرم : محتوا برابر پارسی : پیکر گونه، گونه

فرم

فرم دوتایی

فرم دوره ای

فرم سه تایی

فرم شهر

فرما اعداد

فرما پیر دو

فرمالدئید

فرمالیسم

فرمالیسم روسی

<hr> مترادف فرمان : امر، امریه، توقیع، حکم، دستور، رقم، سفارش، طغرا، فرمایش، منشور، رل، سکان، اجازه، پته، پروانه، فته

مترادف فرمان : امر، امریه، توقیع، حکم، دستور، رقم، سفارش، طغرا، فرمایش، منشور، رل، سکان، اجازه، پته، پروانه، فته

فرمان

فرمان ارا بهمن

واژه های حرف "ف" - دانشنامه آزاد فارسی