دانشنامه آزاد فارسی

نسبیت

نستروی یوهان نپوموک

نستعلیق خط

نستله اس ای

نستهین

نستود

نستور

<hr> مترادف نستوه : خستگی ناپذیر، ستیهنده، مبارز، مقاوم

مترادف نستوه : خستگی ناپذیر، ستیهنده، مبارز، مقاوم

نستوه

<hr> مترادف نسج : بافت، بافتن، بافته، منسوج <hr> برابر پارسی : بافت

مترادف نسج : بافت، بافتن، بافته، منسوج برابر پارسی : بافت

نسج

<hr> مترادف نسخ : ابطال، اقاله، زوال، محو، منسوخ، نابود، نقض، خطنسخ <hr> برابر پارسی : زدایش، سِتردن، برانداختن، ستردن، نسک، نَسک | ( نُسخ ) نسک، نَسک

مترادف نسخ : ابطال، اقاله، زوال، محو، منسوخ، نابود، نقض، خطنسخ برابر پارسی : زدایش، سِتردن، برانداختن، ستردن، نسک، نَسک | ( نُسخ ) نسک، نَسک

نسخ

نسخ خط

نسخه خطی

نسخه سیمین

نسخه منتشرشده

نسخه پشتیبان

نسر طایر

نسر واقع

نسرین تسلیمه

نسطوری مذهب

نسطوریوس

نسف

نسفی ابوالبرکات عبدالله

نسفی عزیزالدین

نسفی عمر بن محمد

نسق چی باشی

<hr> مترادف نسل : آل، تبار، تیره، دودمان، ذریه، سلاله، فرزند، نژاد، ریشه، دوره، عصر <hr> برابر پارسی : دودمان، تبار، تخمه، نژاد

مترادف نسل : آل، تبار، تیره، دودمان، ذریه، سلاله، فرزند، نژاد، ریشه، دوره، عصر برابر پارسی : دودمان، تبار، تخمه، نژاد

نسل

نسل رایانه

نسل سرگردان

نسل والدینی

نسل کشی

نسلرود کارل روبرت

<hr> مترادف نسناس : آدم نما، دیوسار، دیوسان، غول، گوریل <hr> برابر پارسی : دیو مردم، میمون آدم نما، بد زاد، دیوخوی

مترادف نسناس : آدم نما، دیوسار، دیوسان، غول، گوریل برابر پارسی : دیو مردم، میمون آدم نما، بد زاد، دیوخوی

نسناس

نسوس

نسوی ابوالحسن علی بن احمد

نسوی شهاب الدین محمد زیدری

نسوی محمد بن بدیع

<hr> مترادف نسک : پرهیزگاری، تقوا، زهد، پرستش، عبادت، تطهیر

مترادف نسک : پرهیزگاری، تقوا، زهد، پرستش، عبادت، تطهیر

واژه های حرف "ن" - دانشنامه آزاد فارسی