دانشنامه آزاد فارسی

کادر انتخاب

کادر محاوره

کادرینگتون ادوارد

کادموس

کادمیوم

کادورت رالف

کادوسیان

کادونا

کادوک حکیم قدیس

کادوکیوس

کادیاک انتوان

کادیس استان

کادیس شهر

<hr> مترادف کاذب : دروغ پرداز، دروغگو، دروغی، دروغین <hr> متضاد کاذب : راستین، صادق <hr> برابر پارسی : دروغگو، دروغپرداز، دروغین

مترادف کاذب : دروغ پرداز، دروغگو، دروغی، دروغین متضاد کاذب : راستین، صادق برابر پارسی : دروغگو، دروغپرداز، دروغین

کاذب

<hr> مترادف کار : پیشه، حرفه، شغل، کسب، مشغله، نقش، وظیفه، منصب، عمل، فعل، کردار، امر، ماجرا، ساخت، صناعت، تقدیر، سرنوشت، مرگ، اتفاق، پیشامد، حادثه، ماوقع، مسئله، موضوع، اثر، هنر جنگ، کارزار، کشت وکار، کاسبی

مترادف کار : پیشه، حرفه، شغل، کسب، مشغله، نقش، وظیفه، منصب، عمل، فعل، کردار، امر، ماجرا، ساخت، صناعت، تقدیر، سرنوشت، مرگ، اتفاق، پیشامد، حادثه، ماوقع، مسئله، موضوع، اثر، هنر جنگ، کارزار، کشت وکار، کاسبی

کار

کار از راه دور

کار الفونس

کار اما پری

کار ای اچ

کار خدا

کار عمل

کار ـ وای وونگ

کار مهرانگیز

کارا دریای

کارا دو وو برنار

کارا کارلو

کاراباچک یوزف

کارابوبو

کارابیلو تونی

کاراترز ویلیام

کاراته

کاراتچولو فرانچسکو

کاراتچی خانواده

کاراتیودوری کنستانتین

کاراجاله یان لوکا

کارادین جان

کارادیچ رادوان

کارادیچ ووک استفانوویچ

کارارا

کارازمایی بالینی

کارازمایی دوسو کور

کاراسه

کاراسک ز لوویچ ییرژی

کارافوتو

کارامانلیس کنستانتینوس

کارامبولا

کارامزین نیکلای

کارامل

واژه های حرف "ک" - دانشنامه آزاد فارسی