دانشنامه اسلامی

متقابلین

متقلبکم

متقن المقال

متقى

متقی علی بن حسام الدین

متقی فر غلامرضا

متقین

متقین در قران

متم

متمم جعل

<hr> مترادف متن : نوشته، مکتوب، مضمون، محتوا، موضوع، زمینه ، سطح، گستره، پهنه ، میان، درون، نقش، بوم، بخش اصلی <hr> متضاد متن : حاشیه <hr> برابر پارسی : نوشته، نویسه، زمینه، نوشتار

مترادف متن : نوشته، مکتوب، مضمون، محتوا، موضوع، زمینه ، سطح، گستره، پهنه ، میان، درون، نقش، بوم، بخش اصلی متضاد متن : حاشیه برابر پارسی : نوشته، نویسه، زمینه، نوشتار

متن

متن انتقادی جوامع الحکایات و لوامع الروایات

متن ترجمه و شرح کامل رسائل شیخ انصاری

متن ترجمه و شرح کامل کفایه الاصول

متن خطبه غدیر

متن خطبه فاطمه زهرا

متن عربی خطبه فاطمه زهرا

متن قطر الندی و بل الصدی

متن و ترجمه دو رساله فلسفی

متن و ترجمه عیون اخبار الرضا

متن و ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام

متن و ترجمه فارسی تفسیر شریف بیان السعاده فی مقامات العباده

متن و ترجمه معانی الاخبار

متن و ترجمه کتاب نفیس فروع کافی

متن و ترجمه کتاب نفیس مکارم الاخلاق

متن و ترجمه کمال الدین و تمام النعمه

متنا

<hr> مترادف متنافر : ناخوش آیند، نامطبوع

مترادف متنافر : ناخوش آیند، نامطبوع

متنافر

متناقضتان

متنعمان در اخرت

متنعمان و ایات خدا

<hr> برابر پارسی : پی در پی

متواتر

متواترات

متواضعان

متوفیک

متولیان فرهنگی دوره پهلوی دوم

متون تفسیری با رویکرد تفسیر بیانی

متون درسی فقهی

متوکل

متوکل عباسی

متوکل علی الله احمد بن سلیمان

متوکلیه

متى

متکئون

متکئین

<hr> مترادف متکا : بالش، بالشت، تکیه گاه، مخده، پشتی، نمرق، نمرقه <hr> برابر پارسی : پشتی

مترادف متکا : بالش، بالشت، تکیه گاه، مخده، پشتی، نمرق، نمرقه برابر پارسی : پشتی

متکا

<hr> مترادف متکبر : ازخودراضی، بانخوت، پرادعا، خودبین، خودپرست، خودپسند، پرافاده، خودنگر، خودخواه، خودستا، سرگران، کبرآگین، گران سر، گنده دماغ، لاف زن، متفرعن، مستکبر، معجب، خودبزرگ بین، مغرور، نامتواضع <hr> متضاد متکبر : افتاده، فروتن، متواضع <hr> برابر پارسی : ( متکبّر ) خودنما، خودپرست | خود خواه، خودبین، خود پسند، خودپسند

مترادف متکبر : ازخودراضی، بانخوت، پرادعا، خودبین، خودپرست، خودپسند، پرافاده، خودنگر، خودخواه، خودستا، سرگران، کبرآگین، گران سر، گنده دماغ، لاف زن، متفرعن، مستکبر، معجب، خودبزرگ بین، مغرور، نامتواضع متضاد متکبر : افتاده، فروتن، متواضع برابر پارسی : ( متکبّر ) خودنما، خودپرست | خود خواه، خودبین، خود پ

متکبر

متکبران

واژه های حرف "م" - دانشنامه اسلامی