فرهنگستان زبان و ادب

ارتعاش رقاصکی

ارتعاش قیچی وار

ارتعاش پیچشی

ارتعاش کاتوره ای

ارتعاش کششی

ارتعاش کششی متقارن

ارتعاش کششی نامتقارن

ارتعاش گهواره ای

ارتعاشگر

ارتعاشگر فشاربرقی

ارتعاشی

<hr> مترادف ارتفاع : اوج، بالا، بلندی، رفعت، فراز، حاصل، خراج <hr> برابر پارسی : بلندی، بالا، بلندا، بُلندا، افراشتگی

مترادف ارتفاع : اوج، بالا، بلندی، رفعت، فراز، حاصل، خراج برابر پارسی : بلندی، بالا، بلندا، بُلندا، افراشتگی

ارتفاع

ارتفاع ازاد

ارتفاع امیختگی

ارتفاع برابرسینه

ارتفاع تجاری

ارتفاع تصمیم

ارتفاع توده

ارتفاع تپ

ارتفاع تیر

ارتفاع دینامیکی

ارتفاع راداری

ارتفاع رادیویی

ارتفاع رویشگاهی

ارتفاع ریل سوم

ارتفاع زمین پتانسیلی

ارتفاع زمینوار

ارتفاع سرشکن شده

ارتفاع غالب

ارتفاع فشارسنجی

ارتفاع قائم

ارتفاع لایۀ امیخته

ارتفاع متوسط توده

ارتفاع مجاز

ارتفاع مجاز فرودتماس

ارتفاع مقطع

ارتفاع مقطع زیر بار

ارتفاع نصب

ارتفاع های هزارگانی

ارتفاع پایاسیر

ارتفاع پایداری

ارتفاع چال انفجار

ارتفاع چشمه

ارتفاع گرفتگی

ارتفاع یابی مثلثاتی

<hr> مترادف ارتقا : برکشی، پیشرفت، ترفیع، ترقی، صعود <hr> متضاد ارتقا : تنزل <hr> برابر پارسی : بالا بردن، بالا رفتن، پایه گرفتن، پیشرفت

مترادف ارتقا : برکشی، پیشرفت، ترفیع، ترقی، صعود متضاد ارتقا : تنزل برابر پارسی : بالا بردن، بالا رفتن، پایه گرفتن، پیشرفت

ارتقا

ارتقا دادن

ارتقای سلامت

واژه های حرف "ا" - فرهنگستان زبان و ادب