فرهنگستان زبان و ادب

باند مجهز

باند نارفته

باند ویژه

باند پایه

باند پرواز

باندپیچی

بانوی زمین

<hr> مترادف بانک : موسسه اقتصادی، فایل، مخزن، جایگاه، اطلاعات، داده ها، نوعی بازی ورق، داو <hr> برابر پارسی : انباره

مترادف بانک : موسسه اقتصادی، فایل، مخزن، جایگاه، اطلاعات، داده ها، نوعی بازی ورق، داو برابر پارسی : انباره

بانک

بانک استخوان

بانک اصطلاحات

بانک بذر

بانک مجازی

بانک مستقیم

بانک ژن

بانک گریزی

بانکداری

بانکداری الکترونیکی

بانکداری بی شعبه

بانکداری سرمایه گذاری

بانکداری شعبه ای

<hr> مترادف بانکی : مربوط به بانک، کارمند بانک

مترادف بانکی : مربوط به بانک، کارمند بانک

بانکی

باه افزا

باواسط

باور نادرست غذایی

باورساخته

باکا

<hr> مترادف باکتری : باسیل، موجود ذره بینی، میکرب

مترادف باکتری : باسیل، موجود ذره بینی، میکرب

باکتری

باکتری ایستان

باکتری خوار

باکتری خونی

باکتری دروایان

باکتری شناسی

باکتری شناسی بالینی

باکتری شناسی مولکولی

باکتری شناسی پزشکی

باکتری میزی

باکتری نخینه ساز

باکتری نیترات ساز

باکتری های زیست یار

باکتری های میان دمادوست

باکتری کاهندۀ سولفات

باکتری کش

<hr> مترادف باکره : بتول، بکر، دختر، دوشیزه، عذرا، ناسفته <hr> متضاد باکره : بیوه، زن <hr> برابر پارسی : دوشیزه، پوپک

مترادف باکره : بتول، بکر، دختر، دوشیزه، عذرا، ناسفته متضاد باکره : بیوه، زن برابر پارسی : دوشیزه، پوپک

واژه های حرف "ب" - فرهنگستان زبان و ادب