فرهنگستان زبان و ادب

تمیزکاری اندی

تمیزکاری شعله ای

تمیزکاری فراصوتی

تمیزکاری قلیایی

تمیزکاری پاششی

تمیزکاری پاششی مرکز گریز

تمیزکاری کاتدی

تمیس

تمیس سانان

تمیسیان

تن اسیب

تن انگاره

تن اگاهی

تن بار

تن بست

تن توازن

تن حجمی

تن دهی

تن سنجی

تن موئیان

تن پار

تن پرده

تن کارمایه

تنابه

تنابه ای

<hr> مترادف تناظر : تشابه، قرینه، مباحثه، مناظره، مناظره کردن، باهم بحث ومجادله کردن، به یکدیگر نظر کردن

مترادف تناظر : تشابه، قرینه، مباحثه، مناظره، مناظره کردن، باهم بحث ومجادله کردن، به یکدیگر نظر کردن

تناظر

تنال

تنالگان

تنالگان تابع

تنالگان مرتبط

تناوب غله علوفه

تنبلی چشم

<hr> مترادف تنبیه : تادیب، تعذیب، تعزیر، توبیخ، جزا، سیاست، عقاب، گوشمال، گوشمالی، مجازات، نسق ، بیدار کردن، هشیار ساختن، آگاه کردن، واقف کردن ، تادیب کردن، گوشمالی دادن، مجازات کردن <hr> متضاد تنبیه : تشویق، غافل ساختن، باخبر گذاشتن، تشویق کردن <hr> برابر پارسی : گوشمالی، کیفر، سزا، پادا فره

مترادف تنبیه : تادیب، تعذیب، تعزیر، توبیخ، جزا، سیاست، عقاب، گوشمال، گوشمالی، مجازات، نسق ، بیدار کردن، هشیار ساختن، آگاه کردن، واقف کردن ، تادیب کردن، گوشمالی دادن، مجازات کردن متضاد تنبیه : تشویق، غافل ساختن، باخبر گذاشتن، تشویق کردن برابر پارسی : گوشمالی، کیفر، سزا، پادا فره

تنبیه

تنجش

تنجش باز

تنجش خارجی

تنجش داخلی

تنجش زدا

تنجش ماهیچه ای

تنجش محوری

تنجش مرکزی

تنجش کور

تنجشی

تنجو

تندا

تندانما

تندانه

<hr> مترادف تندباد : توفان، طوفان <hr> متضاد تندباد : نسیم

مترادف تندباد : توفان، طوفان متضاد تندباد : نسیم

تندباد

واژه های حرف "ت" - فرهنگستان زبان و ادب