فرهنگستان زبان و ادب

توان تابشی

توان تعلیق کنندگی

توان تفکیک

توان تفکیک افقی

توان تفکیک عمودی

توان خروجی

توان خروجی لحظه ای

توان رزمی

توان رفاه گستری

توان فضایی

توان فعال

توان لحظه ای

توان پاشش

توان پروانه

توان چرخانش

توان یابی

<hr> مترادف توانایی : استطاعت، اقتدار، تسلط، توانمندی، پرتوانی، طاقت، عرضه، قدرت، قوا، قوه، مقاومت، نفوذ، نیرو، وسع <hr> متضاد توانایی : ناتوانی

مترادف توانایی : استطاعت، اقتدار، تسلط، توانمندی، پرتوانی، طاقت، عرضه، قدرت، قوا، قوه، مقاومت، نفوذ، نیرو، وسع متضاد توانایی : ناتوانی

توانایی

توانایی ازون کاهی

توانش

توانش ارتباطی

توانش خنثی سازی اسید

توانش دستوری

توانش زبانی

توانش کاربردشناختی

توانمندسازی زنان

توانمندی انهدام چندگانه

توانمندی رویارویی با پیشامدها

توانمندی فناورانه

توانمندی ها

توانمندی های خودی

توانمندی های دشمن

توانمندی های هسته ای

توانمندی های پشتیبانی

<hr> مترادف توت : تود، درخت توت

مترادف توت : تود، درخت توت

توت

توتاله

توته

توتون جویدنی

توتون ناکشیدنی

توتیان

توتین

توتین ران

توتین رانی

<hr> مترادف توجه : تدقیق، دقت، مبالات، مداقه، نگرش، پرستاری، تیمار، دل سوزی، علاقه، مراقبت، مواظبت، اعتنا، التفات، رعایت، عنایت، محل، مراعات، ملاحظه، وقع، پروا، تمایل، میل، نگهداری، روی کردن، روی آوردن، تیمار داشتن، غمخواری <hr> برابر پارسی : آگاهی، پرداختن، پروا، دریافت، نگاه، نگر، روی آوری، رویکرد، نگرورزی

مترادف توجه : تدقیق، دقت، مبالات، مداقه، نگرش، پرستاری، تیمار، دل سوزی، علاقه، مراقبت، مواظبت، اعتنا، التفات، رعایت، عنایت، محل، مراعات، ملاحظه، وقع، پروا، تمایل، میل، نگهداری، روی کردن، روی آوردن، تیمار داشتن، غمخواری برابر پارسی : آگاهی، پرداختن، پروا، دریافت، نگاه، نگر، روی آوری، رویکرد، نگرورزی

توجه

توجه طلبی

<hr> مترادف توجیه : تبیین، تشریح، توضیح، شرح، موجه سازی، دلیل تراشی، روی آوری، روی آوردن <hr> برابر پارسی : روشنگری، درست انگاری، رَوایش

مترادف توجیه : تبیین، تشریح، توضیح، شرح، موجه سازی، دلیل تراشی، روی آوری، روی آوردن برابر پارسی : روشنگری، درست انگاری، رَوایش

توجیه

توجیه بوم شناختی

توجیه بیرونی

توجیه خلبان

واژه های حرف "ت" - فرهنگستان زبان و ادب