فرهنگستان زبان و ادب

توزیع گسسته

توزیع یک متغیره

توزیع یکنواخت

توزیع یکنواخت دایره ای

توزین بار

<hr> مترادف توسط : میانجیگری، وساطت، میانجیگری کردن، وساطت کردن، ازطریق، وسیله <hr> برابر پارسی : بدست، به دست، به دست، میان جی، میانجیگری، میانگی

مترادف توسط : میانجیگری، وساطت، میانجیگری کردن، وساطت کردن، ازطریق، وسیله برابر پارسی : بدست، به دست، به دست، میان جی، میانجیگری، میانگی

توسط

توسع معنایی

توسعۀ بوم شناختی

توسعۀ توده

توسعۀ سلامت

توسعۀ پایدار

توسعۀ گردشگری

توسکا

توسکائیان

<hr> مترادف توشه : آذوقه، ارزاق، برگ، جیره، خواربار، خوراکی، زاد، قوت، قوت لایموت، نوا، رزق، روزی، اندوخته، ذخیره، بنه، ره توشه، زادراه

مترادف توشه : آذوقه، ارزاق، برگ، جیره، خواربار، خوراکی، زاد، قوت، قوت لایموت، نوا، رزق، روزی، اندوخته، ذخیره، بنه، ره توشه، زادراه

توشه

توشه بر

توشه گیری

توشۀ غیرهمراه

توصیف ارشیوی

توصیف تصویر

توصیف ساختی

توصیف گرا

توصیف گرایی

<hr> مترادف توصیه : اندرز، پیشنهاد، سفارش، نصیحت، وصیت، وعظ، سفارش کردن، اندرز دادن، نصیحت کردن، وصیت کردن <hr> برابر پارسی : پیشنهاد، اندرز، پند، رهنمود، سپارش، سفارش

مترادف توصیه : اندرز، پیشنهاد، سفارش، نصیحت، وصیت، وعظ، سفارش کردن، اندرز دادن، نصیحت کردن، وصیت کردن برابر پارسی : پیشنهاد، اندرز، پند، رهنمود، سپارش، سفارش

توصیه

توصیه نامۀ صرفه جویی سوخت

توصیۀ راداری

توصیۀ هواشناسی پرواز

توصیۀ پروازی

توضیحات کشند

توف باران خالص

توف ماند

توف کشند

<hr> مترادف توفان : باد، تندباد، کولاک، غران، غوغاکنان

مترادف توفان : باد، تندباد، کولاک، غران، غوغاکنان

واژه های حرف "ت" - فرهنگستان زبان و ادب