فرهنگستان زبان و ادب

ردۀ هم ارزی

ردۀ واژه

ردۀ پاروجهی

ردۀ چهارگوش ـ دوهرمی

ردۀ چهارگوش ـ دوگوه ای

ردۀ چهارگوش ـ ذوزنقه وجهی

ردۀ چهارگوش ـ هرمی

ردۀ کلیات

ردۀ گوه ای

ردیاب ایزوتوپی

ردیابی راداری

ردیابی پرتو

ردیابی کامل

ردیاد

<hr> مترادف ردیف : خط، رج، صف، قطار، توالی <hr> برابر پارسی : پشت سرهم، رج، رده

مترادف ردیف : خط، رج، صف، قطار، توالی برابر پارسی : پشت سرهم، رج، رده

ردیف

ردیف فشرده ساز

ردیف کار

ردیف کاهی

رزانه

رزانه های خمی

رزانه های رزدانه ای

رزانه های گوگردی

رزانۀ اسیدی

رزانۀ بازی

رزانۀ لکایی

رزش

رزش فشاری

رزش یار

<hr> مترادف رزم : آرزم، پیکار، جدال، جنگ، حرب، کارزار، مبارزه، محاربه، مصاف، ناورد، نبرد، وغا

مترادف رزم : آرزم، پیکار، جدال، جنگ، حرب، کارزار، مبارزه، محاربه، مصاف، ناورد، نبرد، وغا

رزم

رزم ارایی

رزم اهنگ

رزم بانگ

رزم نامه

رزم نوازان

رزم ورزی

رزمایش

<hr> مترادف رزمناو : ناو، ناوشکن

مترادف رزمناو : ناو، ناوشکن

رزمناو

<hr> مترادف رزمنده : پیکارجو، تکاور، جنگاور، جنگجو، جنگنده، چریک، مبارز، مجاهد

مترادف رزمنده : پیکارجو، تکاور، جنگاور، جنگجو، جنگنده، چریک، مبارز، مجاهد

رزمنده

رزمگاه رقمی

رزمگاه مجازی

رزمگاه پوشیده

رزمگاه کثیف

رزونانس

<hr> مترادف رزین : آرام، بارزانت، باوقار، سنگین، متین، موقر، وزین، بردبار، حلیم، شکیبا، صابر، صبور، گرانمایه

مترادف رزین : آرام، بارزانت، باوقار، سنگین، متین، موقر، وزین، بردبار، حلیم، شکیبا، صابر، صبور، گرانمایه

واژه های حرف "ر" - فرهنگستان زبان و ادب