فرهنگستان زبان و ادب

روش مونته کارلویی

روش میدان خودسازگار

روش ناپلشت

روش نمودار پیکانی

روش هارتری

روش های باروری اگاهی

روش های تقویمی

روش های خطی سازی

روش های سدی

روش های طبیعی تنظیم خانواده

روش های لفاف پیچی

روش هـای خنثـی سـازی تـسـلیحـات انفجاری

روش همبود زیاگانی

روش هنجاری

روش واپایش دسترسی

روش واپایی

روش ویلر

روش پایین چاهی

روش پس کشی

روش پودری

روش پیایه بندی

روش پیش یابی کامل

روش چاه به چاه

روش چهاربخشی

روش کاهش وزن

روش کفه ای

روش کپه ای

روش گسترشی

روش گشتاورها

روش گیروبازگیر

<hr> مترادف روشن : مشعشع، منور، نورانی، نوردار، آشکار، بارز، بدیهی، صریح، عیان، قطعی، مبرهن، محقق، مشخص، مشهود، معلوم، معین، واضح، کوک، گویا، براق، تابان، جلی، رخشان، متجلی، زلال، شفاف <hr> متضاد روشن : تاریک، تیره، مبهم، ناگویا، کدر، غیر شفاف

مترادف روشن : مشعشع، منور، نورانی، نوردار، آشکار، بارز، بدیهی، صریح، عیان، قطعی، مبرهن، محقق، مشخص، مشهود، معلوم، معین، واضح، کوک، گویا، براق، تابان، جلی، رخشان، متجلی، زلال، شفاف متضاد روشن : تاریک، تیره، مبهم، ناگویا، کدر، غیر شفاف

روشن

<hr> مترادف روشن سازی : تنویر، توضیح، چراغانی

مترادف روشن سازی : تنویر، توضیح، چراغانی

روشن سازی

روشن پاره

<hr> مترادف روشنایی : روشنی، فروغ، نور <hr> متضاد روشنایی : تاریکی، ظلمت

مترادف روشنایی : روشنی، فروغ، نور متضاد روشنایی : تاریکی، ظلمت

روشنایی

روشنایی سنج

روشنایی پخشیده

روشنه

<hr> مترادف روشنی : پرتو، تابش، درخشش، روشنایی، رونق، شعاع، صراحت، ضیا، فروغ، وضوح

مترادف روشنی : پرتو، تابش، درخشش، روشنایی، رونق، شعاع، صراحت، ضیا، فروغ، وضوح

واژه های حرف "ر" - فرهنگستان زبان و ادب