فرهنگستان زبان و ادب

سرنخ اطلاعاتی

سرنخ بازیابی

سرنیزه ای

سرهرم

سرهوادار

<hr> مترادف سرو : سروبن، درخت سرو | سرویس | سرویس

مترادف سرو : سروبن، درخت سرو | سرویس | سرویس

سرو

سرواژه سازی

سروصل

سروصل اریب

سروصل رویه

سروصل صاف

سرویان

سرپابری

سرپاویسان

<hr> مترادف سرپرست : قیم، متصدی، مسئول، بزرگ، پیشوا، رئیس، سرور، مدیر، راعی، کفیل، مباشر، متولی، وصی، ولی

مترادف سرپرست : قیم، متصدی، مسئول، بزرگ، پیشوا، رئیس، سرور، مدیر، راعی، کفیل، مباشر، متولی، وصی، ولی

سرپرست

سرپرست ارایه کاران

سرپرست ارشد گروه

سرپرست داده ها

سرپرست دادگان

سرپرست شبکه

سرپرست گروه

سرپرستار

سرپرستی داده ها

سرپرستی دادگان

سرپرستی شبکه

سرپسین

سرپل

سرپل ساحلی

سرپل هوایی

<hr> مترادف سرپناه : اقامتگاه، مسکن، پناهگاه، مامن، حفاظ، جان پناه، خانه، کاشانه، خانه محقر، آلونک، کلبه

مترادف سرپناه : اقامتگاه، مسکن، پناهگاه، مامن، حفاظ، جان پناه، خانه، کاشانه، خانه محقر، آلونک، کلبه

سرپناه

<hr> مترادف سرپنجه : چنگ، چنگال، استیلا، تسلط، زور، قدرت، مسلط، جفاپیشه، ستمگر، ظالم <hr> متضاد سرپنجه : دادگر، رئوف

مترادف سرپنجه : چنگ، چنگال، استیلا، تسلط، زور، قدرت، مسلط، جفاپیشه، ستمگر، ظالم متضاد سرپنجه : دادگر، رئوف

سرپنجه

سرپوسیدگی

سرپیشین

سرچره

سرچری مفرط

سرچری گزینشی

<hr> مترادف سرچسب : باندرول

سرچسب

سرچشمۀ داده ها

سرچلیپای سکان

سرک دهی

سرکنسول

سرکنسولگری

سرکه ای شدن

سرکه ای کردن

<hr> مترادف سرکوب : اختناق، قلع وقمع، مضمحل، منکوب، ضربه، ضربت، لطمه، گوشمال

مترادف سرکوب : اختناق، قلع وقمع، مضمحل، منکوب، ضربه، ضربت، لطمه، گوشمال

سرکوب

سرکۀ سیب

<hr> مترادف سرگذشت : شرح حال، ترجمه احوال، بیوگرافی، ماوقع، ماجرا، واقعه، افسانه، حکایت، داستان، قصه

مترادف سرگذشت : شرح حال، ترجمه احوال، بیوگرافی، ماوقع، ماجرا، واقعه، افسانه، حکایت، داستان، قصه

واژه های حرف "س" - فرهنگستان زبان و ادب