فرهنگستان زبان و ادب

شستی تراز چراغ جلو

شش اماس

شش تایی

شش سرایی

شش نوازی

شش هشت وجهی

شش وجهی

شش پاوندان

شش پره ویسان

شش چهاروجهی

شش گان

شش گوش تنگ چین

شطرنجی سازی

شعار نوشته

شعاع بی بار

شعاع خمیدگی

شعاع دهانۀ اتشفشان

شعاع رسوبی

شعاع زیر بار ایستا

شعاع زیر بار پویا

شعاع قوس

شعاع چندگانه

شعاعی رو

<hr> مترادف شعبه : رشته، شاخه، بخش، قسمت، آژانس، باجه، فرع، نمایندگی، باند، دسته، فرقه، گروه <hr> برابر پارسی : شاخه

مترادف شعبه : رشته، شاخه، بخش، قسمت، آژانس، باجه، فرع، نمایندگی، باند، دسته، فرقه، گروه برابر پارسی : شاخه

شعبه

شعرای شامی

شعرای یمانی

شعف زده

شعف زدگی

<hr> مترادف شعله : بارقه، جرقه، زبانه، سعیر، شراره، شرر، لهب، لهیب، وراغ <hr> برابر پارسی : اخگر، افرازه، تابش، زبانه، فروزینه

مترادف شعله : بارقه، جرقه، زبانه، سعیر، شراره، شرر، لهب، لهیب، وراغ برابر پارسی : اخگر، افرازه، تابش، زبانه، فروزینه

شعله

شعله زنی

شعله پر

<hr> مترادف شفاف : براق، روشن، زلال، متلالی، وهاج <hr> متضاد شفاف : تیره، کدر <hr> برابر پارسی : زلال، درخشان، روشن

مترادف شفاف : براق، روشن، زلال، متلالی، وهاج متضاد شفاف : تیره، کدر برابر پارسی : زلال، درخشان، روشن

شفاف

شفاف سازی

شفاف سازی شده

شفاف پوشه

شفافه

شفافیت

شفافیت گلگاه

شفاهی گرا

شفاهی گرایی

شفت

شفق جنوبگان

شفق دائمی

شفق شمالگان

شفق قطبی

<hr> مترادف شقایق : آلاله، لاله، لاله نعمان <hr> برابر پارسی : لویس، لاله دختری، لاله، آلاله

مترادف شقایق : آلاله، لاله، لاله نعمان برابر پارسی : لویس، لاله دختری، لاله، آلاله

شقایق

شقایق سانان

شقایقیان

واژه های حرف "ش" - فرهنگستان زبان و ادب