فرهنگستان زبان و ادب

فرایند لجن فعال متعارف

فرایند لجن فعال پربار

فرایند مرحله ـ گذر

فرایند نقطه ای خوشه ای

فرایند نواوری

فرایند هم دما

فرایند هم فشار

فرایند هوادهی کاهشی

فرایند هوادهی گسترده

فرایند واتی بی

فرایند واجی

فرایند واپایش خوردگی

فرایند واکنشگاهی تیغه ای بی هوازی

فرایند واگرد

فرایند کراس

فرایند گرماگیر

فرایندهای اکسایش پیشرفته

فرایندهای شکل گیری محوطه

فرایندهای گرمابی

فرایندپذیری

<hr> مترادف فرجه : امان، ضرب الاجل، فاصله، فرصت، مهلت، درز، رخنه، شکاف

مترادف فرجه : امان، ضرب الاجل، فاصله، فرصت، مهلت، درز، رخنه، شکاف

فرجه

فرجۀ ازاد

فرجۀ باند

فرجۀ تجاری

فرجۀ کل

<hr> مترادف فرد : تک، تنها، مفرد، واحد، جدا، دیار، شخص، کس، نفر، بی مانند، بی نظیر، وحید، یکتا، یگانه، طاق، عزب، مجرد، منفرد <hr> متضاد فرد : جفت <hr> برابر پارسی : تن، تک، یگانه، بی همتا، بی مانند، تنها

مترادف فرد : تک، تنها، مفرد، واحد، جدا، دیار، شخص، کس، نفر، بی مانند، بی نظیر، وحید، یکتا، یگانه، طاق، عزب، مجرد، منفرد متضاد فرد : جفت برابر پارسی : تن، تک، یگانه، بی همتا، بی مانند، تنها

فرد

فردبه شرکت

فردبه فرد

فردخانه

فردویژگی

فردگرا

فردگرایی

فردی سازی

فردی سازی شده

فردی شدن

فردی شده

فردی شدگی

فردی کردن

<hr> برابر پارسی : تَکینگی

فردیت

فردیت زدودگی

فرزند خوانده

فرزندخواندگی

فرزندپذیر

فرزندپذیری

فرزیست یار

فرس اعظم

فرسایش

فرسایش ابکندی

واژه های حرف "ف" - فرهنگستان زبان و ادب