فرهنگستان زبان و ادب

فورانگر پرتوگاما

فورانی

فوردگرایی

فوریت

فوریت ها

فوریت های پزشکی

فوریه

فوق سبک

فوق مزدوج شدگی هم ظرفیت

فولاد بوته ای

فولاد زنگ نزن

فولاد سازه ای پراستحکام

فولاد فراپراستحکام

فولاد میان کربن

فولاد پراستحکام

فولاد پرکربن

فولاد پیش پوشش دار

فولاد کم الیاژ پراستحکام

فولاد کم کربن

<hr> برابر پارسی : پس زمینه

فون

فون راس

فونات

فونارا

فونارامش

فونون اکوستیکی

فوویسم

<hr> مترادف فک : آرواره، انفکاک، تفکیک، جداسازی، حذف، قطع <hr> برابر پارسی : آرواره، چانه

مترادف فک : آرواره، انفکاک، تفکیک، جداسازی، حذف، قطع برابر پارسی : آرواره، چانه

فک

فک بالا

فک خال دار

فک خاکستری

فک سرخرسی جنوبی

فک پایین

فک پس رفته

فک پیش امده

فک گوشدار حنایی

فک گوشداریان

<hr> مترادف فکر : اندیشه، پندار، تأمل، تعقل، تفکر، سگالش، خاطره، خاطر، یاد، نظریه، انگار، تصور، خیال، فرض، گمان، وهم، رای، عقیده، قصد، نیت، کله، مغز، صرافت <hr> برابر پارسی : گمان، اندیشه، باور، سگالش

مترادف فکر : اندیشه، پندار، تأمل، تعقل، تفکر، سگالش، خاطره، خاطر، یاد، نظریه، انگار، تصور، خیال، فرض، گمان، وهم، رای، عقیده، قصد، نیت، کله، مغز، صرافت برابر پارسی : گمان، اندیشه، باور، سگالش

واژه های حرف "ف" - فرهنگستان زبان و ادب