صفحه اصلی
فرهنگستان زبان و ادب
واژه های حرف "م" - فرهنگستان زبان و ادب
متخصص نحو
متخلخل
متد
متر نقشه برداری
مترادف
مترادف مطلق
مترادف نسبی
متراکم
مترجم
متروکه
متروکه سازی خط
متصدی حساب
متصدی دستگاه ضبط
متصدی دستگاه ضبط صدا
متصدی سیاهۀ بار
متصدی وسایل صحنه
متصدی پایادوربین
متصدی پایشگاه برق
متصدی پیشخان
متصل
متضاد
متضادهای مدرج
متضادهای نامدرج
متعدی
متعدی ساز
متغیر ازاد
متغیر الحاقی
متغیر برخوانی انسدادی بی تاخیر
متغیر برخوانی انسدادی تاخیری
متغیر برخوانی انسدادی رهاشده
متغیر تبیینی
متغیر ترتیبی
متغیر تصادفی
متغیر تصادفی گسسته
متغیر جبار ی
متغیر دوحالتی
متغیر رسته ای
متغیر سحابی
متغیر متضاد
متغیر مختلط
متغیر مستقل
متغیر نسبتی
متغیر نهان
متغیر همراه
متغیر وابسته
متغیر واسط
متغیر پابند
متغیر پنهان
بیشتر