فرهنگستان زبان و ادب

نایژه گشا

نایژک

<hr> مترادف نبرد : آرزم، پرخاش، پیکار، جدال، جنگ، حرب، رزم، ستیز، ستیزه، کارزار، مبارزه، محاربه، مصاف، ناورد، وغا <hr> متضاد نبرد : صلح

مترادف نبرد : آرزم، پرخاش، پیکار، جدال، جنگ، حرب، رزم، ستیز، ستیزه، کارزار، مبارزه، محاربه، مصاف، ناورد، وغا متضاد نبرد : صلح

نبرد

نبردناو

<hr> مترادف نبض : تپش، ضربان، جریان، سیر <hr> برابر پارسی : تپش

مترادف نبض : تپش، ضربان، جریان، سیر برابر پارسی : تپش

نبض

نبض دار

نبض دوگانه

نبض شکمی

نبض ضعیف

نبض متناوب

نبود عدسی

<hr> مترادف نبی : پیغمبر، رسول، فرستاده، مرسل، وخشور <hr> برابر پارسی : وخشور، پیامبر

مترادف نبی : پیغمبر، رسول، فرستاده، مرسل، وخشور برابر پارسی : وخشور، پیامبر

نبی

نبی گرا

نبی گرایی

<hr> برابر پارسی : یادداشت

نت

نت باره

نت بارگی

نت دونقطه

نت سرا

نت سه نقطه

نت میدی

نت نقطه دار

نت نوشت

نت نویسی

نت وند

نت گذر

نت گرفته

<hr> مترادف نتاج : ذریه، نژاد، نسل

مترادف نتاج : ذریه، نژاد، نسل

نتاج

<hr> مترادف نجات : آزادی، استخلاص، خلاصی، خلاص، رستگاری، رهایی، فراغ، رستن، رهیدن <hr> متضاد نجات : اسارت، درگیری <hr> برابر پارسی : کمک، رهایی، آزادی، رستگاری

مترادف نجات : آزادی، استخلاص، خلاصی، خلاص، رستگاری، رهایی، فراغ، رستن، رهیدن متضاد نجات : اسارت، درگیری برابر پارسی : کمک، رهایی، آزادی، رستگاری

نجات

نجوم بالونی

نجوم راداری

نجوم رادیویی

نجوم فرابنفش

نجوم فرابنفش فرین

نجوم فروسرخ

نجوم ماهواره ای

نجوم موشکی

نجوم نصف النهاری

نجوم نوترینو

نجوم پرتوایکس

نجوم پرتوگاما

<hr> مترادف نحو : دستور، گرامر، اسلوب، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طریق، طور، گونه، نمط، نهج <hr> برابر پارسی : روال، روش، شیوه، گونه

مترادف نحو : دستور، گرامر، اسلوب، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طریق، طور، گونه، نمط، نهج برابر پارسی : روال، روش، شیوه، گونه

واژه های حرف "ن" - فرهنگستان زبان و ادب