فرهنگستان زبان و ادب

پایاپیوند

<hr> مترادف پایایی : جاودانگی، خلود، استمرار <hr> متضاد پایایی : موقتی

مترادف پایایی : جاودانگی، خلود، استمرار متضاد پایایی : موقتی

پایایی

پایایی ازمون ـ بازازمون

پایایی بین ارزیابان

پایایی بین مشاهده گران

پایایی یک ارزیاب

پایایی یک مشاهده گر

<hr> مترادف پایدار : استوار، بادوام، باقی، برقرار، پابرجا، پایا، ثابت، جاوید، جاویدان، لایزال، ماندنی، محکم، مدام، مستدام، مستقر، مقاوم، نوشه، واثق <hr> متضاد پایدار : ناپایدار، سست

مترادف پایدار : استوار، بادوام، باقی، برقرار، پابرجا، پایا، ثابت، جاوید، جاویدان، لایزال، ماندنی، محکم، مدام، مستدام، مستقر، مقاوم، نوشه، واثق متضاد پایدار : ناپایدار، سست

پایدار

پایدارساز خط

پایدارساز ساحلی

پایدارسازی تصویر

پایدارسازی جاذبه

پایدارکنندۀ کف

<hr> مترادف پایداری : استقامت، استواری، پایمردی، تحمل، ثبات، ثبوت، دوام، مدافعه، مداومت، مقاومت <hr> متضاد پایداری : ناپایداری

مترادف پایداری : استقامت، استواری، پایمردی، تحمل، ثبات، ثبوت، دوام، مدافعه، مداومت، مقاومت متضاد پایداری : ناپایداری

پایداری

پایداری اب ایستایی

پایداری افزا

پایداری اونگی

پایداری ایستا

پایداری ایستای خنثی

پایداری ایستای واهلیده

پایداری ایستایی

پایداری بسامد

پایداری خنثی

پایداری دینامیکی

پایداری ذاتی

پایداری ساختاری

پایداری سرعتی

پایداری سمتی

پایداری سمتی دینامیکی

پایداری طولی

پایداری طولی ایستا

پایداری عرضی

پایداری قائم

پایداری مارپیچی

پایداری مثبت

پایداری منفی

پایداری هواگرد

پایستار

پایسته

پایستگی انرژی

پایستگی جرم ـ انرژی

پایش

پایش انتخابات

پایش تغذیه

پایش تهدید

پایش راداری

پایش رشد

پایش فناوری

واژه های حرف "پ" - فرهنگستان زبان و ادب