فرهنگ اسم ها

رخسانه

رخشا

رخشاد

<hr> مترادف رخشان : تابنده، تابان، درخشنده، رخشان، روشن، مشعشع، نیر <hr> متضاد رخشان : تیره، کدر

مترادف رخشان : تابنده، تابان، درخشنده، رخشان، روشن، مشعشع، نیر متضاد رخشان : تیره، کدر

رخشان

رخشانه

<hr> مترادف رخشنده : تابان، تابناک، تابنده، درخشان، منور، نورانی <hr> متضاد رخشنده : تیره، تار

مترادف رخشنده : تابان، تابناک، تابنده، درخشان، منور، نورانی متضاد رخشنده : تیره، تار

رخشنده

رخشید

رخشیدان

رخشیده

رخنا

رخنار

رخناز

رخند

رخک

رخگل

<hr> مترادف ردا : بالاپوش، جبه، خرقه، طیلسان، لباده <hr> برابر پارسی : بالا پوش

مترادف ردا : بالاپوش، جبه، خرقه، طیلسان، لباده برابر پارسی : بالا پوش

ردا

<hr> مترادف رز : انگور، تاک، مو <hr> برابر پارسی : گل سرخ

مترادف رز : انگور، تاک، مو برابر پارسی : گل سرخ

رز

رزا

رزارا

<hr> مترادف رزاق : رزق رسان، روزی ده، روزی رسان

مترادف رزاق : رزق رسان، روزی ده، روزی رسان

رزاق

رزالین

رزان

رزانا

رزرخ

رزسا

رزق الله

رزم آرا

<hr> مترادف رزم ارا : ( رزم آرا ) جنگاور، جنگجو، حربی، صف آرا، فرمانده

مترادف رزم ارا : ( رزم آرا ) جنگاور، جنگجو، حربی، صف آرا، فرمانده

رزم ارا

رزم یار

رزمان

رزمجو

رزمهر

رزمیا

رزمیار

رزمین

رزمینا

رزناز

رزنیلا

رزوان

رزگار

رزگل

رزی

رزیتا

<hr> مترادف رزین : آرام، بارزانت، باوقار، سنگین، متین، موقر، وزین، بردبار، حلیم، شکیبا، صابر، صبور، گرانمایه

مترادف رزین : آرام، بارزانت، باوقار، سنگین، متین، موقر، وزین، بردبار، حلیم، شکیبا، صابر، صبور، گرانمایه

رزین

رزین دخت

رزینا

<hr> مترادف رسا : پخته، رسیده، یانع، واضح، بلند، بلیغ، زبان آور، شیوا <hr> متضاد رسا : نارسا

مترادف رسا : پخته، رسیده، یانع، واضح، بلند، بلیغ، زبان آور، شیوا متضاد رسا : نارسا

واژه های حرف "ر" - فرهنگ اسم ها