فرهنگ اسم ها

نوژا

نوژان

نوژن

نوژه

نوژیان

نوژین

<hr> مترادف نوگل : شکوفه، غنچه، نوجوان

مترادف نوگل : شکوفه، غنچه، نوجوان

نوگل

نویار

نویان

<hr> مترادف نوید : بشارت، خبرخوش، مژده

مترادف نوید : بشارت، خبرخوش، مژده

نوید

نوید حسین

نوید رضا

نویدرضا

نویده

نویسا

<hr> مترادف نوین : تازه، جدید، مدرن، نو <hr> متضاد نوین : قدیم

مترادف نوین : تازه، جدید، مدرن، نو متضاد نوین : قدیم

نوین

نوینا

نژلا

نکتار

<hr> مترادف نکهت : بو، بوی دهان، رایحه، شمیم، عطر

مترادف نکهت : بو، بوی دهان، رایحه، شمیم، عطر

نکهت

<hr> مترادف نکو : خوب، مساعد، مناسب، نیک، نیکو <hr> متضاد نکو : بد

مترادف نکو : خوب، مساعد، مناسب، نیک، نیکو متضاد نکو : بد

نکو

نکویار

نکیسا

<hr> مترادف نگار : بت، دلبر، دلداده، صنم، محبوب، معشوق، ول، یار، تصویر، تندیس، طرح، نقاشی، نقش

مترادف نگار : بت، دلبر، دلداده، صنم، محبوب، معشوق، ول، یار، تصویر، تندیس، طرح، نقاشی، نقش

نگار

نگار افروز

نگارا

نگاربسته

نگارزهرا

نگارزینب

نگارشید

نگارموژان

<hr> مترادف نگاره : شکل، نقش، طرح، تمثیل

مترادف نگاره : شکل، نقش، طرح، تمثیل

نگاره

<hr> مترادف نگارین : مزین، منقش، منقوش، نقش دار، دلبر، محبوب، معشوق

مترادف نگارین : مزین، منقش، منقوش، نقش دار، دلبر، محبوب، معشوق

نگارین

<hr> مترادف نگاه : تماشا، توجه، دید، دیدار، رویت، عنایت، مشاهده، نظاره، نظر، نگرش

مترادف نگاه : تماشا، توجه، دید، دیدار، رویت، عنایت، مشاهده، نظاره، نظر، نگرش

نگاه

نگیسا

<hr> مترادف نگین : خاتم، مهر، انگشتری

مترادف نگین : خاتم، مهر، انگشتری

نگین

نگین دخت

نگین رخ

نگین زهرا

نگین چهره

نگینا

نگینه

نی لو

نیاتور

نیاتوس

نیارا

نیاراد

<hr> مترادف نیاز : احتیاج، اقتضا، تلنگ، تمنا، حاجت، دربایست، درخواست، ضرورت، لزوم، نذر، وسن، نذری، تحفه، اظهارعشق ، ناز

مترادف نیاز : احتیاج، اقتضا، تلنگ، تمنا، حاجت، دربایست، درخواست، ضرورت، لزوم، نذر، وسن، نذری، تحفه، اظهارعشق ، ناز

واژه های حرف "ن" - فرهنگ اسم ها