صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ب" - واژه نامه بختیاریکا
به گند
به گه
به گوش گا بیدن
به یاد افتادن
به یک بردن
به یک زیدن
به یک ون
به یک وندن
به یک ونده
بها
بها برو
بها دادن به خود
بها دینی
بهادر وند
بهار انداز
بهار مشناس
بهاروند
بهاری اویدن
بهانه
بهانه اوردن
بهانه به دست دادن
بهانه تراشی از یکدیگر
بهانه قرار دادن چیزی
بهانه کردن
بهانه گیر
بهانه گیری
بهبود یافتن
بهبودی زخم
بهتان
بهتر از
بهترین
بهترین قسمت
بهد
بهد زی
بهد کن
بهداروند
بهدل
بهدین
بهر
بهر خر
بهر خردن
بهر درار
بهر من کاسنه دیدن
بهر و براش
بهرا
بهرانی
بهرخو بیدن
بهرستن
بیشتر