صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "د" - واژه نامه بختیاریکا
در حال برگشتن
در حال جان دادن
در حال خوردن بودن
در حال دوندگی
در حال رفتن
در حال فرار
در حال فرار بودن
در حال فزونی
در حال مرگ
در حال مرگ بودن
در حال مهیا گشتن
در حال نابودی
در حال گشتن
در حین این دم
در خردن ور کسی
در خود فرو رفته
در خود پیچیدن
در خورا
در خورام ورت
در دادن
در دالو
در دل اشوب بودن
در دم
در راستای
در رفتن عضوی از بدن خصوصا اندام غضروف و مفاصل
در رفتن کتف
در رمنیده
در رها
در رهدن
در رو
در روا
در روه
در ریدن
در ریزا
در ریسستن
در زا
در ستیز
در شیون استفاده شدن
در غربت
در غره
در غیراینصورت
در فکر
در معرض
در معرض دید
در معرض کامل کاری قرار دادن
در مقابل
در مورد کسی حرف زدن
در موضع قدرت قرار گرفتن
بیشتر