واژه نامه بختیاریکا

<hr> مترادف سیل : سیلاب، لور، جریان شدید آب <hr> برابر پارسی : تندآبه، تنداب، تندآب

مترادف سیل : سیلاب، لور، جریان شدید آب برابر پارسی : تندآبه، تنداب، تندآب

سیل

سیل بوت

سیل و پند

سیلا

سیلا به ملیو استیدن و به گیر نوودن

سیلا کن

سیلات

<hr> مترادف سیلان : جریان، روانی، ریزش ، روان شدن <hr> متضاد سیلان : رکود

مترادف سیلان : جریان، روانی، ریزش ، روان شدن متضاد سیلان : رکود

سیلان

سیله

<hr> مترادف سیلو : انبار گندم، صوبه، مخزن <hr> برابر پارسی : انبار دانه ها

مترادف سیلو : انبار گندم، صوبه، مخزن برابر پارسی : انبار دانه ها

سیلو

سیلوه

<hr> مترادف سیلگاه : سیل گیر، مسیل

مترادف سیلگاه : سیل گیر، مسیل

سیلگاه

سیلگه

<hr> مترادف سیلی : تپانچه، توگوشی، چک، کشیده <hr> متضاد سیلی : لگد

مترادف سیلی : تپانچه، توگوشی، چک، کشیده متضاد سیلی : لگد

سیلی

سیلیت

سیلین

<hr> مترادف سیم : رشته فلزی هادی الکتریسیته و سیگنال ها ، مفتول فلزی، نقره، فضه ، سکه، پول، سفید، چرک، عفونت، ریم | کابل، مفتول، تار، رشته، وتر، فضه، لجین، نقره ، یوغ، پول، وجه، جراحت، چرک <hr> متضاد سیم : زر | زر

مترادف سیم : رشته فلزی هادی الکتریسیته و سیگنال ها ، مفتول فلزی، نقره، فضه ، سکه، پول، سفید، چرک، عفونت، ریم | کابل، مفتول، تار، رشته، وتر، فضه، لجین، نقره ، یوغ، پول، وجه، جراحت، چرک متضاد سیم : زر | زر

سیم

سیم کش

سیمره

سینا

سیناس

<hr> مترادف سینه : صدر، پستان، ذهن، حافظه، دل، خاطر، گستره، پهنه، عرصه

مترادف سینه : صدر، پستان، ذهن، حافظه، دل، خاطر، گستره، پهنه، عرصه

سینه

<hr> مترادف سینه بند : پستان بند، کرست، شاک

مترادف سینه بند : پستان بند، کرست، شاک

سینه بند

سینه خیز رفتن

سینه زرد

سینه سهده

سینه غلیچ

سینه ملا

<hr> مترادف سینه پهلو : ذات الریه، ذات الجنب

مترادف سینه پهلو : ذات الریه، ذات الجنب

سینه پهلو

سینه پهلی

سینه پهن

سینه کشی

سینه کفتن

سینی

سینی بزرگ

سینی دوار بزرگ

سینیدن

سیه توه

<hr> مترادف سیه چرده : تیره فام، سبزه، سیاه تو، سیاه توه <hr> متضاد سیه چرده : زال وبور

مترادف سیه چرده : تیره فام، سبزه، سیاه تو، سیاه توه متضاد سیه چرده : زال وبور

واژه های حرف "س" - واژه نامه بختیاریکا