صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "پ" - واژه نامه بختیاریکا
پله
پله بندی
پله پیچ
پلها
پلهستن
پلهسته
پلو
پلک چشم
پلکانی
پلکیدن
پلی
پلیته
پلیته چین
پلیدی
پلیز
پلیس
پلیست
پلیسنیدن
پلیشن
پمبله بف
پمبو
پمپ
پنافت
پناه اوردن
پناه بردن به چیزی
پناه گرفتن
پناهنده
پناهگاه
پنبه کال
پنجاه سال
پنجره
پنجه
پنجه انداختن
پنجه پنجه کردن
پنجه چین
پنجه کلوس
پنجول
پند
پند درار
پند درودن
پند روقن
پند واپشت کردن
پنداشتن
پندله
پندلوی
پندلیزه
پندو
پندونیده
بیشتر