انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : بیگانه پرست، اجنبی پرست، بیگانه دوست <hr> معانی دیگر : بیگانه دوست، بیگانه پرست، اجنبی پرست

معنی : بیگانه پرست، اجنبی پرست، بیگانه دوست معانی دیگر : بیگانه دوست، بیگانه پرست، اجنبی پرست

xenophile

<hr> بیگانه دوستی، انیرگرایی، بیگانه گرایی، اجنبی پرستی

بیگانه دوستی، انیرگرایی، بیگانه گرایی، اجنبی پرستی

xenophilia

xenophilic

<hr> دشمن بیگانه، بیگانه ترس

دشمن بیگانه، بیگانه ترس

xenophobe

<hr> معنی : بیگانه ترسی، بیم از بیگانه <hr> معانی دیگر : بیگانه هراسی، انیر هراسی، اجنبی ترسی

معنی : بیگانه ترسی، بیم از بیگانه معانی دیگر : بیگانه هراسی، انیر هراسی، اجنبی ترسی

xenophobia

xenophobic

xenophthalmia

xenotransplant

xenotransplantation

<hr> دارای یا وابسته به هوای خشک و صحرایی، صحرایی، بری، خشک

دارای یا وابسته به هوای خشک و صحرایی، صحرایی، بری، خشک

xeric

xeroderma

xeroderma pigmentosum

<hr> xerographiy عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

xerographiy عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

xerographic

<hr> زیروگرافی (نسخه برداری از طریق زیراکس)، خشک نگاری، xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

زیروگرافی (نسخه برداری از طریق زیراکس)، خشک نگاری، xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ و غیره

xerography

xerophagia

xerophagy

<hr> xerophilous قابل زیست در محیط های خشک، خشک زی

xerophilous قابل زیست در محیط های خشک، خشک زی

xerophile

<hr> (خشکی و کدری چشم در اثر کمبود ویتامین a) خشک چشمی، طب خشک و غیر شفاف شدن ملتحمه چشم، رمد چشم، مرضی در اثر کمبود ویتامین a

(خشکی و کدری چشم در اثر کمبود ویتامین a) خشک چشمی، طب خشک و غیر شفاف شدن ملتحمه چشم، رمد چشم، مرضی در اثر کمبود ویتامین a

xerophthalmia

xerophthalmic

<hr> (گیاه) خشک رست، خشک روی، گیاه زیست کننده در نواحی خشک و بی اب

(گیاه) خشک رست، خشک روی، گیاه زیست کننده در نواحی خشک و بی اب

xerophyte

<hr> (پزشکی - خشکی غیرطبیعی پوست یا چشم و غیره) خشکی زدگی

(پزشکی - خشکی غیرطبیعی پوست یا چشم و غیره) خشکی زدگی

xerosis

xerostomia

xerotic

<hr> (نام بازرگانی ماشین نسخه برداری)، زیراکس

(نام بازرگانی ماشین نسخه برداری)، زیراکس

xerox

xerox corp

xerox parc

xeroxed

xerxes

<hr> سیاهپوست کوسا (مردم کوسا که در جنوب افریقای جنوبی زندگی می کنند)، زبان کوسا (از زبان های zulu)

سیاهپوست کوسا (مردم کوسا که در جنوب افریقای جنوبی زندگی می کنند)، زبان کوسا (از زبان های zulu)

xhosa

<hr> (نام چهاردهمین حرف الفبای یونانی) زی، رودخانه ی شی (در جنوب چین)

(نام چهاردهمین حرف الفبای یونانی) زی، رودخانه ی شی (در جنوب چین)

<hr> بندر شیامن (در جنوب چین)

بندر شیامن (در جنوب چین)

xiamen

xiii

<hr> رودخانه ی شنگو (در شمال خاوری برزیل)

رودخانه ی شنگو (در شمال خاوری برزیل)

xingu

xiphisternal

<hr> (کالبد شناسی - جانور شناسی - بخش خلفی استخوان سینه) استخوان خنجری

(کالبد شناسی - جانور شناسی - بخش خلفی استخوان سینه) استخوان خنجری

xiphisternum

<hr> (کالبدشناسی - جانورشناسی) خنجری، خنجرسان (ensiform هم می گویند)

(کالبدشناسی - جانورشناسی) خنجری، خنجرسان (ensiform هم می گویند)

واژه های حرف "x" - انگلیسی به انگلیسی