صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "ب" - فرهنگ فارسی
بر چفسنده
بر چکیدن
بر کار کردن
بر کاری داشتن
بر کرباد صری
بر کرسی
بر کسی بودن
بر کمال
بر کوفتن
بر گذاری
بر گذاشتن
بر گذر
بر گذراندن
بر گذشتنی
بر گراییدن
بر گزاف
بر یاد گرفتن
بر یخ زدن
بر یخ نوشتن
برآر
برآر کل
برآرافزا ـ پایاسیری
برآمد
برآمدگی 1
برآمدگی 2
برآمدگی آرَکی
برآمدگی آسیالامی
برآمدگی مایل خارجی
برآمدگی مایل داخلی
برآورد 1
برآورد 2
برآورد ادغامی
برآورد بازه ای
برآورد دیرش فعالیت
برآورد راهبردی
برآورد سود سفر
برآورد قیاسی
برآورد مدت فعالیت
برآورد نااریب
برآورد نقطه ای
برآورد نواری
برآورد هزینه
برآورد هزینۀ ماندۀ کار
برآورد هزینۀ کل کار
برآورد وضعیت آمادی
برآورد پایین به بالا
برآوردنی
برآوردگر
بیشتر