تراخمی

<hr> مترادف تراخی : درنگ، سستی

مترادف تراخی : درنگ، سستی

تراخی

تراخی نه

تراد

<hr> مترادف ترادف : ترتب، تسلسل، تواتر، توالی، هم معنایی، پیاپی شدن، ردیف شدن

مترادف ترادف : ترتب، تسلسل، تواتر، توالی، هم معنایی، پیاپی شدن، ردیف شدن

ترادف

تراده

ترادَمش

ترارسانی بینایی

ترارسانی حسی

ترارسانی نشانک

ترارسانی ویروسی

ترارهدهی

<hr> مترادف تراز : هم سطح، هموار، آلت سنجش همواری سطح، سطح نما، آرایش، زینت، زردوزی، نقش ونگار، بالانس، تساوی، تعادل، مفاصاحساب، میزان، موازنه، صنوبر <hr> متضاد تراز : ناهموار

مترادف تراز : هم سطح، هموار، آلت سنجش همواری سطح، سطح نما، آرایش، زینت، زردوزی، نقش ونگار، بالانس، تساوی، تعادل، مفاصاحساب، میزان، موازنه، صنوبر متضاد تراز : ناهموار

تراز

تراز 1

تراز 2

تراز آزاد

تراز احداث

تراز ارتعاشی

تراز استوانه ای

تراز انرژی

تراز اَبر

تراز باد زمین گَرد

تراز بانک

تراز برگیرش

تراز تجاری گردشگری

تراز تغذیه

تراز حساسیت

تراز دهنده

تراز راهبری

تراز ریل بیرونی

تراز زمینه

تراز سنج پله ای

تراز شدت

تراز شیوباد

تراز صفحه ای

تراز صفر سلسیوس

تراز عرضی

تراز فراگونه ای

تراز فروگونه ای

تراز لوبیایی

تراز مثبت نیتروژن

تراز مرجع

تراز منفی نیتروژن

تراز نوفه

تراز نوفه گیری

تراز نیتروژن

تراز نیم کِشَند

تراز پایه

فرهنگ فارسی

واژه های حرف "ت" - فرهنگ فارسی