صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "خ" - فرهنگ فارسی
خشک کن اتاقکی
خشک کن افشانه ای
خشک کن افشانه ای افقی
خشک کن افشانه ای سیال
خشک کن افشانه ای عمودی
خشک کن افشانه ای ناهم سو
خشک کن افشانه ای هم سو
خشک کن انجمادی
خشک کن بادی
خشک کن بسترسیال
خشک کن بسترسیال ناپیوسته
خشک کن بسترسیال پیوسته
خشک کن تونلی
خشک کن تونلی ترکیبی
خشک کن تونلی متقاطع
خشک کن تونلی ناهم سو
خشک کن تونلی هم سو
خشک کن تک غلتکی
خشک کن تک نقاله ای
خشک کن خلأ
خشک کن خورشیدی
خشک کن دورانی
خشک کن دورانی شیب دار
خشک کن دورانی ناهم سو
خشک کن دورانی هم سو
خشک کن دوغلتکی
خشک کن سینی دار
خشک کن غلتکی
خشک کن غلتکی خلأ
خشک کن غلتکی دوقلو
خشک کن محفظه ای
خشک کن ناپیوسته
خشک کن نقاله ای
خشک کن نقاله ای خلأ
خشک کن نقاله ای دومرحله ای
خشک کن نقاله ای مشبک
خشک کن نقاله ای ناهم سو
خشک کن نقاله ای هم سو
خشک کن هواراند
خشک کن پفی
خشک کن پفی جهنده
خشک کن پیوسته
خشک کن کف ـ لایه ای
خشک گذشتن
خشک گردانیدن
خشک گردن
خشک گَردنَچسب
خشک گیاه
بیشتر