رتوت

رتوش

رتوشتر

رتی

رتیل

رتیلا

رتیم

رتینا کل

رث

<hr> مترادف رثا : سوگ، مرثیه، مرثیه خوانی، مرثیه سرایی، نوحه، نوحه گری <hr> برابر پارسی : گریه کردن

مترادف رثا : سوگ، مرثیه، مرثیه خوانی، مرثیه سرایی، نوحه، نوحه گری برابر پارسی : گریه کردن

رثا

رثاثت

رثام

رثد

رثمه

رثی

رثید

<hr> مترادف رج : خط، رده، ردیف، صف، بند، رسن، ریسمان

مترادف رج : خط، رده، ردیف، صف، بند، رسن، ریسمان

رج

رج کردن

<hr> مترادف رجا : آرزو، امل، امید، امیدواری، توقع، چشم داشت <hr> متضاد رجا : یاس <hr> برابر پارسی : آرزو، آرمان، امید، امیدواری

مترادف رجا : آرزو، امل، امید، امیدواری، توقع، چشم داشت متضاد رجا : یاس برابر پارسی : آرزو، آرمان، امید، امیدواری

رجا

رجا دادن

رجا داشتن

رجااباد

رجاج

رجاح

رجاحت

رجاد

رجار

رجاس

رجاع

رجاف

<hr> مترادف رجال : اکابر، بزرگان، مردان، نجبا، نجیبان <hr> متضاد رجال : نسوان <hr> برابر پارسی : مردان، بزرگان، رهبران

مترادف رجال : اکابر، بزرگان، مردان، نجبا، نجیبان متضاد رجال : نسوان برابر پارسی : مردان، بزرگان، رهبران

رجال

رجال احادیث

رجال الاحادیث

رجال الغیب

رجاله

رجاله بازی

رجالی

رجان

رجاه

رجاهل یزید

رجایی

رجایی اصفهانی

رجایی شیرازی

رجب

رجب البرسی

رجب بن حسین

رجب بن محمد

رجبعلی تبریزی

فرهنگ فارسی

واژه های حرف "ر" - فرهنگ فارسی