صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "س" - فرهنگ فارسی
سامانۀ جابه جایی پیوسته
سامانۀ جابه جایی کم توانان
سامانۀ جانشینی غذا
سامانۀ جبهه ای
سامانۀ جریان آرام خورشیدی
سامانۀ جریان استوایی
سامانۀ جمع آوری
سامانۀ جهانی ارتباطات سیار
سامانۀ جهانی اضطرار و ایمنی دریایی
سامانۀ جهانی مخابرات سیار
سامانۀ حسابداری نرخ
سامانۀ حفاظت خودکار قطار
سامانۀ حمل ونقل
سامانۀ حمل ونقل تقاضامدار
سامانۀ حمل ونقل تلفنی
سامانۀ حمل ونقل ثابت مسیر
سامانۀ حمل ونقل متوازن
سامانۀ حمل ونقل هوابستر
سامانۀ خبره
سامانۀ خدمات نوش جا
سامانۀ خراب ـ کارا
سامانۀ خرابیایمن
سامانۀ خودرویاب
سامانۀ خودفرمان
سامانۀ خودکار تنظیم مسیر
سامانۀ خودکار شناسایی اثرِانگشت
سامانۀ خودکار چراغ جلو
سامانۀ خوردگی
سامانۀ خوشان
سامانۀ دارورسانی
سامانۀ دانش بنیاد
سامانۀ دبیزه یابی
سامانۀ درجه بندی
سامانۀ درزه
سامانۀ درگیری اشتراکی
سامانۀ دگربُر
سامانۀ دگربُرش ویژه
سامانۀ دید تصویری
سامانۀ دینامیکی اتلافی
سامانۀ راداری خودکار پایانه
سامانۀ رادیوگمانه
سامانۀ راننده یاری پیش آگاه
سامانۀ رایانه
سامانۀ رایانه ای اطلاعات و ذخیرۀ جا
سامانۀ رده بندی چرخند حارّه ای از تصویرهای ماهواره ای
سامانۀ ردیابی راداری خودکار در مسیر
سامانۀ رلۀ رادیویی
سامانۀ رمز
بیشتر