سبزی خوردن

سبزی دادن

<hr> مترادف سبزی پاک کن : متملق، چاپلوس، مداهنه گر

مترادف سبزی پاک کن : متملق، چاپلوس، مداهنه گر

<hr> مترادف سبزی کار : جالیزکار

مترادف سبزی کار : جالیزکار

<hr> مترادف سبزی کاری : جالیزکاری

مترادف سبزی کاری : جالیزکاری

<hr> مترادف سبزیجات : انواع سبزی های خوردنی، تربچه، تره، گشنیز، جعفری، مرزه، شاهی، ریحان، نعناع، پیازچه، ترخون و <hr> برابر پارسی : سبزی ها

مترادف سبزیجات : انواع سبزی های خوردنی، تربچه، تره، گشنیز، جعفری، مرزه، شاهی، ریحان، نعناع، پیازچه، ترخون و برابر پارسی : سبزی ها

<hr> مترادف سبزینه : سبزرنگ، سبزگون، گندمگون، کلروفیل

مترادف سبزینه : سبزرنگ، سبزگون، گندمگون، کلروفیل

<hr> مترادف سبط : نوه، نواده، فرزندزاده، دخترزاده ، قبیله، عشیره <hr> متضاد سبط : جد، نیا

مترادف سبط : نوه، نواده، فرزندزاده، دخترزاده ، قبیله، عشیره متضاد سبط : جد، نیا

<hr> مترادف سبطی : یهودی، قبطی

مترادف سبطی : یهودی، قبطی

<hr> مترادف سبع : جانور، دد، درنده، درنده خو، وحشی | هفت <hr> متضاد سبع : اهلی <hr> برابر پارسی : دد

مترادف سبع : جانور، دد، درنده، درنده خو، وحشی | هفت متضاد سبع : اهلی برابر پارسی : دد