مدپرست

مدک

مدکر

مدکوکه

مدگردی

مدی

<hr> مترادف مدیح : آفرین، ثنا، ستایش، قصیده، مدح، مدیحه، نعت

مترادف مدیح : آفرین، ثنا، ستایش، قصیده، مدح، مدیحه، نعت

مدیح

مدیح خوان

مدیح خوانی

مدیح سرا

مدیح سنج

مدیح سنجی

مدیح سگال

مدیح گو

مدیح گوی

<hr> مترادف مدیحه : آفرین، ستایش، مدیح، منقبت <hr> متضاد مدیحه : هجویه

مترادف مدیحه : آفرین، ستایش، مدیح، منقبت متضاد مدیحه : هجویه

مدیحه

مدیحه خوان

<hr> مترادف مدیحه سرا : آفرین سرا، ستایشگر، مداح، مدیحه گو <hr> متضاد مدیحه سرا : هجاگو

مترادف مدیحه سرا : آفرین سرا، ستایشگر، مداح، مدیحه گو متضاد مدیحه سرا : هجاگو

مدیحه سرا

مدیحه گوی

<hr> مترادف مدید : دراز، طولانی، کشیده <hr> برابر پارسی : دراز، دیرباز، کشیده، کشیده شده

مترادف مدید : دراز، طولانی، کشیده برابر پارسی : دراز، دیرباز، کشیده، کشیده شده

مدید

<hr> مترادف مدیر : اداره کننده، گرداننده، رئیس، سرپرست، مسئول، باکیاست، سیاس، سیاستمدار، شایسته، کاردان، مدبر <hr> متضاد مدیر : بی کیاست <hr> برابر پارسی : سرپرست، فرنشین

مترادف مدیر : اداره کننده، گرداننده، رئیس، سرپرست، مسئول، باکیاست، سیاس، سیاستمدار، شایسته، کاردان، مدبر متضاد مدیر : بی کیاست برابر پارسی : سرپرست، فرنشین

مدیر

مدیر اجرایی تولید

مدیر انتخاب بازیگر

مدیر برنامه

مدیر برنامۀ بازیگر

مدیر تصویربرداری

مدیر تفریحات کشتی

مدیر تولید

مدیر خدمات پذیرایی

مدیر داخلی

مدیر داده ها

مدیر دادگان

مدیر دسترسی

مدیر صدابرداری

<hr> برابر پارسی : سالار، گرداننده، هماهنگ کننده | گرداننده، سرپرست

برابر پارسی : سالار، گرداننده، هماهنگ کننده | گرداننده، سرپرست

مدیر عامل

مدیر فیلم برداری

مدیر مسئول

مدیر مقیم

مدیر مهمان خانه

مدیر موسیقی

مدیر هتل

مدیر پذیرش

مدیر پروژه

<hr> برابر پارسی : فرسالار، فرمهان، سرمهان

برابر پارسی : فرسالار، فرمهان، سرمهان

مدیر کل

مدیر کلی

مدیر گشت

<hr> برابر پارسی : گرداننده، فرنشین، سرپست

برابر پارسی : گرداننده، فرنشین، سرپست

واژه های حرف "م" - فرهنگ فارسی