صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "ن" - فرهنگ فارسی
نسب پذیر
نسب پذیری
نسبا
نسبت
نسبت آمیختگی
نسبت آمیختگی آب مایع
نسبت آمیختگی سیری
نسبت آمیختگی مادۀ آب
نسبت آمیختگی یخ
نسبت آکوستیکی
نسبت استاندارد
نسبت استاندارد آکادمی
نسبت انسداد
نسبت اهرم بندی ترمز
نسبت اوج به مبنا
نسبت اُفت پتانسیل
نسبت باروری
نسبت برآر به پَسار
نسبت بهره برداری
نسبت تبادل تنفسی
نسبت تباین تصویر
نسبت تبدیل غذا
نسبت تخلیه
نسبت تراکم
نسبت ترمزی
نسبت تروتُن
نسبت تضعیف به هم شنوی
نسبت تنگش
نسبت جذب
نسبت جذب سدیم
نسبت جریان
نسبت جنسی
نسبت جوش آوری
نسبت حضور تَپ
نسبت حضور پالس
نسبت خاجی
نسبت خالص پروتئین
نسبت خالص کالری از پروتئین
نسبت خالص کالری پروتئینی
نسبت خاموشی
نسبت خدمه
نسبت خطای آشکارنشده
نسبت دادن
نسبت داشتن
نسبت دهی
نسبت رنگ دانه به پیونده
نسبت ریشه به ساقه
نسبت زایش
بیشتر