ورآمدن 1

ورآمدن 2

ورآمدن اضافی

ورآمدن اولیه

ورآمدن ناکافی

ورآمدن نهایی

ورآمدن چانه

ورآمدگی

ورآور 1

ورآور 2

ورآور شیمیایی

ورآوری تخمیری

<hr> مترادف ورا : پس، پشت، خلف، عقب، آنسو، بالا، فرا

مترادف ورا : پس، پشت، خلف، عقب، آنسو، بالا، فرا

ورا

ورا رود

وراباد

<hr> برابر پارسی : بازماندگان

برابر پارسی : بازماندگان

وراث

<hr> برابر پارسی : بازمانده، مانداک، مرده ریگ

برابر پارسی : بازمانده، مانداک، مرده ریگ

وراثت

وراثت برون فام تنی

وراثت برون هسته ای

وراثت مادری

وراثت میان یاخته ای

وراثت پذیری

وراثت پذیری خصوصی

وراثت پذیری عمومی

وراثت کمّی

وراثتی

<hr> مترادف وراج : بیهوده گو، پرچانه، پرحرف، پرگو، حراف، روده دراز، مکثار، هرزه چانه، هرزه درا، یاوه گو <hr> متضاد وراج : کم حرف <hr> برابر پارسی : پرگو

مترادف وراج : بیهوده گو، پرچانه، پرحرف، پرگو، حراف، روده دراز، مکثار، هرزه چانه، هرزه درا، یاوه گو متضاد وراج : کم حرف برابر پارسی : پرگو

وراج

<hr> مترادف وراجی : پرچانگی، پرگویی، حرافی، روده درازی، هرزه درایی <hr> متضاد وراجی : پرحرفی <hr> برابر پارسی : پرگویی

مترادف وراجی : پرچانگی، پرگویی، حرافی، روده درازی، هرزه درایی متضاد وراجی : پرحرفی برابر پارسی : پرگویی

واژه های حرف "و" - فرهنگ فارسی