دیکشنری تخصصی

<hr> مدار و اعضاى مکانیکى که بردهاى یک سیستم را متصل مى کنند، تخته پشت، پانل پشت، صفحه محمل کامپیوتر : صفحه پشت

مدار و اعضاى مکانیکى که بردهاى یک سیستم را متصل مى کنند، تخته پشت، پانل پشت، صفحه محمل کامپیوتر : صفحه پشت

backplane

backplate

backporch

<hr> معنی : پشتی، تکیه گاه، متکا <hr> معانی دیگر : جای تکیه دادن

معنی : پشتی، تکیه گاه، متکا معانی دیگر : جای تکیه دادن

backrest

backs of a fold

backscatter

backscattering coefficient

<hr> کرانه جزر و مد زیست شناسى : ساحل جزر و مد

کرانه جزر و مد زیست شناسى : ساحل جزر و مد

backshore

<hr> معنی : پشت، کفل، عقب هر چیزی <hr> معانی دیگر : عقب، بخش پشتی هرچیز، خصوصی، محرمانه

معنی : پشت، کفل، عقب هر چیزی معانی دیگر : عقب، بخش پشتی هرچیز، خصوصی، محرمانه

backside

backslash

backslope

<hr> (ماشین تحریر) یک یا چند فاصله به عقب رفتن، پسبرد، پسبردن

(ماشین تحریر) یک یا چند فاصله به عقب رفتن، پسبرد، پسبردن

backspace

backspace key

backspace tape

<hr> (کشتی بادبان دار) کابل یا طنابی که از دکل به عقب کشتی وصل است (برای ثابت نگهداری دکل)، سیم بکسل دکل کشتی، مهار دکل

(کشتی بادبان دار) کابل یا طنابی که از دکل به عقب کشتی وصل است (برای ثابت نگهداری دکل)، سیم بکسل دکل کشتی، مهار دکل

backstay

backswamp

<hr> معنی : عدول کردن، رد گم کردن، عهد شکستن <hr> معانی دیگر : (امریکا)، از همان راه رفته بازگشتن (مثلا برای یافتن چیز گمشده)

معنی : عدول کردن، رد گم کردن، عهد شکستن معانی دیگر : (امریکا)، از همان راه رفته بازگشتن (مثلا برای یافتن چیز گمشده)

backtrack

<hr> کامپیوتر : عمل پیمایش معکوس یک لیست

کامپیوتر : عمل پیمایش معکوس یک لیست

backtracking

backtraking

<hr> معنی : پشتیبان، عوضی، پشتیبانی کردن <hr> معانی دیگر : پشتیبان، پشتیبانی کردن، 1- کمک کردن، پشتی کردن، تایید کردن، 2- عقب عقب رفتن، به قهقرا رفتن (back away و back out هم می گویند) 3- انباشته شدن (در اثر انسداد)

معنی : پشتیبان، عوضی، پشتیبانی کردن معانی دیگر : پشتیبان، پشتیبانی کردن، 1- کمک کردن، پشتی کردن، تایید کردن، 2- عقب عقب رفتن، به قهقرا رفتن (back away و back out هم می گویند) 3- انباشته شدن (در اثر انسداد)

backup

backup and recovery

backup and restor

backup copy

backup drive

backup file

backup system

backup utility

backus naur form

backus normal form

<hr> معنی : سابقه، کودن، وارونه، به پشت، از پشت <hr> معانی دیگر : به سوی عقب، پس سوی، در عقب، به قهقرا، معکوس، پشت به جلو، عقبکی، به سوی گذشته، به زمان های پیش بازگشتن، قهقرایی، از بهتر به بدتر، (کودک) عقب مانده، دیرآموز، (کشور یا مردمان) عقب افتاده، به روش غیر معمول، خجول، کم رو، به عقب

معنی : سابقه، کودن، وارونه، به پشت، از پشت معانی دیگر : به سوی عقب، پس سوی، در عقب، به قهقرا، معکوس، پشت به جلو، عقبکی، به سوی گذشته، به زمان های پیش بازگشتن، قهقرایی، از بهتر به بدتر، (کودک) عقب مانده، دیرآموز، (کشور یا مردمان) عقب افتاده، به روش غیر معمول، خجول، کم رو، به عقب

واژه های حرف "b" - دیکشنری تخصصی