دیکشنری تخصصی

bed load function

bed load rate

bed load sampler

bed load sampling

bed load transport

bed material

bed material load

bed material sampler

bed opening

bed or beds or beds

bed outcrop

bed outcrop bed outcropping

bed phase

bed pitching

bed plane

bed planting

<hr> لگن (که بیمار بستری در آن قضای حاجت می کند)، لگن بستر، صفحه ی فلزی (که ماشین یا موتور روی آن قرار می گیرد)، صفحه ی زیرین، صفحه قاب یا نگهدار چیزی

لگن (که بیمار بستری در آن قضای حاجت می کند)، لگن بستر، صفحه ی فلزی (که ماشین یا موتور روی آن قرار می گیرد)، صفحه ی زیرین، صفحه قاب یا نگهدار چیزی

bed plate

bed plate of capstan

bed ripple

bed ripples

bed rock ledge

bed rock or bed rocks or bed rocks

bed rock underlying rock solid rock

bed sediment

bed slope

bed spreed

bed stream

bed succession succession of strata

bed undulation

bed wave

bed width

bedded

bedded area

bedded deposoit stratified deposit

bedded layered stratified

bedded rockfill

beddedness index

<hr> <b>معنی</b> : تختخواب و ملافه ان، لوازم تختواب، لایه زیرین، بنیاد و اساس هر کاری <hr> <b>معانی دیگر</b> : (گیاه شناسی) گل یا گیاه مناسب باغچه، 1- بسترش، چینه بندی، لایه بندی، چین مان 2- لوازم تختخواب (مانند ملافه و پتو و غیره)، رختخواب، تشک و لحاف و ملافه و غیره، کاه و غیره که چارپایان روی آن استراحت کنند، زیر کاری، زیر ساز، لایه ی زیرین، پایه، شالوده، (زمین شناسی) لایه، بسترش، رشد کننده درهوای ازاد

معنی : تختخواب و ملافه ان، لوازم تختواب، لایه زیرین، بنیاد و اساس هر کاری معانی دیگر : (گیاه شناسی) گل یا گیاه مناسب باغچه، 1- بسترش، چینه بندی، لایه بندی، چین مان 2- لوازم تختخواب (مانند ملافه و پتو و غیره)، رختخواب، تشک و لحاف و ملافه و غیره، کاه و غیره که چارپایان روی آن استراحت کنند، زیر کاری، ز

واژه های حرف "b" - دیکشنری تخصصی