دیکشنری تخصصی

delta circuit

delta connection

delta fan

delta front platform

delta function

delta girder

delta matching transformer

delta method

delta modulation

delta network

delta noise

delta or front trough or delta or front or delta or front

delta plateau

delta pulse code modulation

delta sediments

delta structure

delta unit

delta value

delta voltage

delta winding

deltaic deposit

deltaic deposit or deltaic or deltaic

deltaic tract

delthyrial chamber

delthyrial plate

deltic delay line time compression

deltidial plate

deltodieus

deltohedron

<hr> معنی : سه گوش، سه گوش، مانند دال، دلتا مانند، سه بر <hr> معانی دیگر : دلتاسان، سه گوشه، مثلث، سه بر (به ویژه برگ سه بر)، (کالبد شناسی) ماهیچه ی دالی (که دست و بازو را بالا می آورد)

معنی : سه گوش، سه گوش، مانند دال، دلتا مانند، سه بر معانی دیگر : دلتاسان، سه گوشه، مثلث، سه بر (به ویژه برگ سه بر)، (کالبد شناسی) ماهیچه ی دالی (که دست و بازو را بالا می آورد)

deltoid

deltoid muscle

deltoid plate

deltoidal cast

<hr> معنی : سیل، طوفان، غرق کردن، طوفان ایجاد کردن <hr> معانی دیگر : باران سیل آسا، سیل بار، رگبار، انبوهی از هرچیز، سیل زده کردن، (آب) فرا گرفتن، (مجازی) فروباریدن، (مثل سیل) سرازیر شدن، سیل بزرگ، ابر سیل (از flood قوی تر است)، تنداب، فراگیراب

معنی : سیل، طوفان، غرق کردن، طوفان ایجاد کردن معانی دیگر : باران سیل آسا، سیل بار، رگبار، انبوهی از هرچیز، سیل زده کردن، (آب) فرا گرفتن، (مجازی) فروباریدن، (مثل سیل) سرازیر شدن، سیل بزرگ، ابر سیل (از flood قوی تر است)، تنداب، فراگیراب

deluge

deluge valve

<hr> معنی : غلط، فریب، اغفال، وهم، پندار بیهوده <hr> معانی دیگر : توهم، کژپنداشت، خیال باطل، خیال واهی، (روان پزشکی - اصرار به اعتقاد نادرست علیرغم شواهد آشکار) نادرست انگاری، کژانگاری، هذیان، گول زنی، فریفتگی، ستاوه، خود گول زنی

معنی : غلط، فریب، اغفال، وهم، پندار بیهوده معانی دیگر : توهم، کژپنداشت، خیال باطل، خیال واهی، (روان پزشکی - اصرار به اعتقاد نادرست علیرغم شواهد آشکار) نادرست انگاری، کژانگاری، هذیان، گول زنی، فریفتگی، ستاوه، خود گول زنی

واژه های حرف "d" - دیکشنری تخصصی