دیکشنری تخصصی

earlandite or sodium citrate or sodium citrate

<hr> معنی : پیش از وقت

earlier

earliest due date

earliest finish

earliest start

earliest time of occurance

earlshannonite

early age movement

early cimmerian or cimmerian or cimmerian

early detection

early diagenesis

early effect

early finish time

early flax

early retirement of bonds

early start date

early start time

early stiffening

early strength

early thermal cracking

early warning

early warning system

<hr> معنی : تحصیل کردن، بدست اوردن، پیدا کردن، کسب کردن، کسب معاش کردن، دخل کردن، درامد داشتن <hr> معانی دیگر : به دست آوردن (مزد و پاداش و غیره)، امرار معاش کردن، (در اثر کوشش و سزاواری) تحصیل کردن، نایل شدن، استحقاق داشتن، (بهره و سود و غیره) تعلق گرفتن، عاید کردن یا شدن، سود دادن

معنی : تحصیل کردن، بدست اوردن، پیدا کردن، کسب کردن، کسب معاش کردن، دخل کردن، درامد داشتن معانی دیگر : به دست آوردن (مزد و پاداش و غیره)، امرار معاش کردن، (در اثر کوشش و سزاواری) تحصیل کردن، نایل شدن، استحقاق داشتن، (بهره و سود و غیره) تعلق گرفتن، عاید کردن یا شدن، سود دادن

earn

<hr> تحصیل کردن، کسب معاش کردن، بدست آوردن، دخل کردن، درآمد داشتن

تحصیل کردن، کسب معاش کردن، بدست آوردن، دخل کردن، درآمد داشتن

earned

earned surplus

earned value

earned value cost variance

earned value cost variance precent

earned value management

earned value management system

earned value schedule variance precent

<hr> معنی : بیعانه، پیش بها <hr> معانی دیگر : پیش بها بیعانه، پیشادست

معنی : بیعانه، پیش بها معانی دیگر : پیش بها بیعانه، پیشادست

earnest money

<hr> درامد، دخل، مداخل، عایدی

درامد، دخل، مداخل، عایدی

earning

earning capacity

earning per share

earning power

earning process

earning trend

<hr> معنی : درامد، عایدات، عایدی، دخل، مداخل <hr> معانی دیگر : درآمد(ها)، مزد(ها)، حقوق دریافتی، عواید

معنی : درامد، عایدات، عایدی، دخل، مداخل معانی دیگر : درآمد(ها)، مزد(ها)، حقوق دریافتی، عواید

earnings

earnings and comprehensive income

earnings before interest and tax

earnings before interest and taxes

earnings per share

earnings reports

<hr> electrically alterable rom، حافظه rom که مى تواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابى تغییر کند کامپیوتر : alterable read only memory electricallyحافظه فقط خواندنى تغییرپذیر الکتریکى

electrically alterable rom، حافظه rom که مى تواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابى تغییر کند کامپیوتر : alterable read only memory electricallyحافظه فقط خواندنى تغییرپذیر الکتریکى

earom

earphon coupler

<hr> معنی : سمعک، گوشی تلفن، بلندگوی گوشی <hr> معانی دیگر : (هر ابزاری که برای شنیدن روی گوش یا درون آن قرار دهند) گوشی، هدفون

معنی : سمعک، گوشی تلفن، بلندگوی گوشی معانی دیگر : (هر ابزاری که برای شنیدن روی گوش یا درون آن قرار دهند) گوشی، هدفون

واژه های حرف "e" - دیکشنری تخصصی