دیکشنری تخصصی

karabagh rug

karabiner

karaburan

karagoz

karaj formation or karaj or karaj

karakul

karan fries

karan swiss

karanasharira

karang

karaoke

karasugite

<hr> معنی : عیار، قیراط، واحد وزن جواهرات <hr> معانی دیگر : قیراط، واحد وزن جواهرات

معنی : عیار، قیراط، واحد وزن جواهرات معانی دیگر : قیراط، واحد وزن جواهرات

karat

<hr> معنی : کاراته، فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه <hr> معانی دیگر : (ژاپنی) کاراته

معنی : کاراته، فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه معانی دیگر : (ژاپنی) کاراته

karate

karate gi

karber method

karelanite

karelianite

karewa

karez

karhunen loeve expansion

karibibite

karite

karlin mcgregor theorem

karlite

<hr> معنی : کار، کردار، سرنوشت، مراسمدینی، حاصل کردارانسان <hr> معانی دیگر : (در مذهب بودا و مذهب هندوها) کارما (مجموع اعمال هر شخص در عمرهای مختلف او ـ این مجموع سرنوشت او را در عمر بعدی تعیین می کند)، دردین بودا حاصل کردارانسان

معنی : کار، کردار، سرنوشت، مراسمدینی، حاصل کردارانسان معانی دیگر : (در مذهب بودا و مذهب هندوها) کارما (مجموع اعمال هر شخص در عمرهای مختلف او ـ این مجموع سرنوشت او را در عمر بعدی تعیین می کند)، دردین بودا حاصل کردارانسان

karma

karma yoga

karman number

karmaphala

karmen street

karmen vortex trail

karmendria

karnaite

karnasurtite

karnaugh map

karpinskitc

karpinskite

karpinskyite

karr

karren

karrenfeld

karrimat

<hr> karoo قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا

karoo قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا

karroo

<hr> (زمین شناسی) کارست (ناحیه ای که از سنگ های آهکی پر سوراخ و شکاف های ژرف پوشیده شده است و جوی ها و غارهای زیرزمینی دارد)

(زمین شناسی) کارست (ناحیه ای که از سنگ های آهکی پر سوراخ و شکاف های ژرف پوشیده شده است و جوی ها و غارهای زیرزمینی دارد)

واژه های حرف "k" - دیکشنری تخصصی