دیکشنری تخصصی

kuksite

kulaite

kulanite

kuliokite

kulkeite

kullaite

kullback information

kullback liebler information

kullenberg corer or kullenberg or kullenberg

kullerudite

kum or kums or kums

<hr> (از ریشه ی ترکی)، قمیز (شیر مادیان یا شتر که تاتارها تخمیر کرده و به عنوان مشروب می آشامند)، کومیس، کومیز، قومیس، نوشابه ای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند

(از ریشه ی ترکی)، قمیز (شیر مادیان یا شتر که تاتارها تخمیر کرده و به عنوان مشروب می آشامند)، کومیس، کومیز، قومیس، نوشابه ای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند

kumiss

kumite dachi

kumkum

kummer relation

kundalini

kundalini yoga

kundsen methode

kungurian

kunitz inhibitore

kunkar

kunthi

<hr> (گوهرشناسی) کونتزیت (نوعی spodumene)

(گوهرشناسی) کونتزیت (نوعی spodumene)

kunzite

kupcikite

kupfstein

kupletskite

kuralay

kuralon

kuramite

kuranakhite

kuratowski graphs

kuratowski space

kurchatovite

<hr> symb: ku شیمى : کورچاتوویم

kurchatovium

kurilite

kurnakovite

kurodas identities

kuroko deposit or kuroko or kuroko

kurskite

<hr> (در منحنی ها و نمودارهای آماری و غیره) میزان تیزی اوج منحنی (که گستردگی و میزان فراوانی میانگین را نشان می دهد)، درجه اوج در یک نمودار اماری

(در منحنی ها و نمودارهای آماری و غیره) میزان تیزی اوج منحنی (که گستردگی و میزان فراوانی میانگین را نشان می دهد)، درجه اوج در یک نمودار اماری

واژه های حرف "k" - دیکشنری تخصصی