دیکشنری تخصصی

magentic field

magentic mono roll spindle twisting unit

magentoscope

magentraveller

maghagendorfite

maghemite

<hr> معنی : چراغ عکس، فانوس شعبده <hr> معانی دیگر : (سابقا - دستگاه نشان دادن اسلاید) فانوس جادو، چراه عکس

معنی : چراغ عکس، فانوس شعبده معانی دیگر : (سابقا - دستگاه نشان دادن اسلاید) فانوس جادو، چراه عکس

magic lantern

<hr> چار گوشی که خانه های شطرنجی دارد

چار گوشی که خانه های شطرنجی دارد

magic square

magic square designs

magic tee

magic wand

magical thinking

<hr> معنی : حاکم، دادرس، رئیس کلانتری، رئیس بخش دادگاه <hr> معانی دیگر : مجری قانون، مجری عالی

معنی : حاکم، دادرس، رئیس کلانتری، رئیس بخش دادگاه معانی دیگر : مجری قانون، مجری عالی

magistrate

<hr> (راه آهن مغناطیسی تندرو) مگلو

(راه آهن مغناطیسی تندرو) مگلو

maglev

<hr> معنی : درده، خمیر مواد معدنی یا الی <hr> معانی دیگر : (زمین شناسی) ماگما (مواد گداخته ی درون کره ی زمین که پس از سرد شدن تبدیل به سنگ آذرین می شود)، گدازه، آمیزه ی خمیر مانند (مواد آلی یا معدنی)

معنی : درده، خمیر مواد معدنی یا الی معانی دیگر : (زمین شناسی) ماگما (مواد گداخته ی درون کره ی زمین که پس از سرد شدن تبدیل به سنگ آذرین می شود)، گدازه، آمیزه ی خمیر مانند (مواد آلی یا معدنی)

magma

magma blending or magma mixing or magma mixing

magma chamber

magma genetic criteria

magma mingling

magma reservoir or magma chamber or magma chamber

magmatic

magmatic arc

magmatic deposits

magmatic differentiation

magmatic emanation

magmatic injection deposits

magmatic segregation

magmatic stoping or magmatic or magmatic

magmatic water

magmatic water or magmatic waters or magmatic waters

magmation

magmatist

magna stripe

magnafilm

<hr> معنی : بلند همتی، جوانمردی، علو، بزرگواری، رادمردی، علو طبع، بزرگی طبع <hr> معانی دیگر : عمل بزرگوارانه، گشاده دستی، بخشندگی

معنی : بلند همتی، جوانمردی، علو، بزرگواری، رادمردی، علو طبع، بزرگی طبع معانی دیگر : عمل بزرگوارانه، گشاده دستی، بخشندگی

magnanimity

magnascope

magnatic storage

magnecometry

<hr> معنی : طباشیر، منیزی <hr> معانی دیگر : (داروسازی) منیزی (اکسید منیزیم mgo)

معنی : طباشیر، منیزی معانی دیگر : (داروسازی) منیزی (اکسید منیزیم mgo)

واژه های حرف "m" - دیکشنری تخصصی